• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 269
تعداد نظرات : 379
زمان آخرین مطلب : 4387روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه

شاید اگر بدانید یك سوم از وزن بالشتتان راهیولاهای كوچكی مانند باكتری ها، كرم های ریز مرده، سلول های مرده پوستی و مانند آن تشكیل می دهند، دیگر به راحتی آن را زیرسرتان نگذارید و بخوابید! اما این یك واقعیت است.
ما اغلب سعی می كنیم ملافه های بسترهای خواب را زود به زود تعویض كنیم، آن ها را خوب بشوییم و ضدعفونی كنیم تا مطمئن باشیم در بستری كه می خوابیم خبری از باكتری ها نیست. اما شاید این خبر شما را متحیر كند، وقتی بدانید چه قدر باكتری و سلول مرده هر شب زیر سرتان می گذارید و می خوابید.
به گزارش دیسكاوری، محققان به این نتیجه رسیده اند كه بعد از دو سال استفاده، انبوهی از سلول های مرده، باكتری و موجودات ریز دیگر در بالشت ها انبار می شوند. در واقع بعد از دو سال، یك سوم وزن بالشت را سلول های مرده پوست، حشرات، كرم های ریز خاكی مرده و باكتری ها تشكیل می دهند.
این اطلاعات از بیمارستان های انگلیس جمع آوری شده، جایی كه بالشت ها به طور منظم شسته می شوند.
اما میزان آلودگی كه در بالشت ها یافت می شود، تنها نگرانی نیست. محققان به این نتیجه رسیده اند كه در مجموع 30 میكروب كه مسئول بیماری های جدی هستند هم در بالشت ها انبار می شوند. از جمله این میكروب ها می توان به عامل بیماری های آبله مرغان، استافیلوكوس اورئوس مقاوم به متیسیلین (ام.آر.اس.ای) عفونت ها و جذام اشاره كرد. آن ها همچنین باكتری دیگری را در بالشت ها پیدا كرده اند كه كلاستریدیوم دیفیسیل یا به اختصار «سی.دیف» نامیده می شود و برای محیط هایی مانند بیمارستان كه محل درمان پزشكی است، مشكل ساز می شود.
البته هنوز مشخص نیست كه آیا این بالشت ها می توانند ناقل بیماری یا انتقال بیماری از یك بیمار به بیمار دیگر باشند یا خیر، اما اشك ریختن روی بالشت و باز شدن دوخت ها می توانند چنین انتقالی را تسهیل كنند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید این اطلاعات با حمایت یك شركت تولید بالشت های پزشكی به نام گابریل ساینتیفیك انجام شده و البته این بالشت ها هیچ آلودگی را در خود نگه نمی دارند.
جدا از شركت حامی مطالعه و این كه اطلاعات از بیمارستان ها به دست آمده، به نظر می رسد می توان این نتایج را به بالشت های خانگی هم تعمیم داد. بحث های زیادی در مورد این كه بالشت ها حاوی مواد آلرژی زا هستند وجود دارد. پس مراقب بالشتی كه زیر سرتان می گذارید باشید، شاید منبع بسیاری از بیماری ها بالشت خودتان باشد.

منبع:کیهان،شماره 19967، 15 تیر1390

پنج شنبه 16/4/1390 - 9:14
سخنان ماندگار

 سالروز درگذشت دکتر 29 خرداد ماه بود که گذشت: اين مطلب رو براي اون موقع آماده کرده بودم که با تأخير ثبت مي کنم!!!

دوست داشتن

در هم نگريستند اما سرشار از مهرباني

چشم هاشان هر کدام پياله پر از شراب سرخ

که در کام تشنه چشمان هم مي ريختند

و کم کم بر هر دو لب

لبخندي آهسته باز مي شد

لبريز از محبت

سيراب ازدوست داشتن

نه عشق!

دوست داشتن!

لحظاتي اين چنين...

خوب و شيرين و نرم و خاموش گذشت...

* * * * * *

امانت آدم

خدا، انسان و عشق؛

اين است " امانتي " که بر دوش آدم سنگيني مي کند

و اين آن پيماني است که در نخستين بامداد خلقت با خدا بستيم

و " خلافت" او را در کوير زمين تعهد کرديم

ما براي همين "هبوط" کرديم

و اين چنين است که به سوي او باز مي گرديم

* * * * * *

انسان بيش از زندگي است

آن جا که هستي پايان مي يابد او ادامه مي يابد...

روحش آرام


سه شنبه 31/3/1390 - 10:12
شهدا و دفاع مقدس

در کتاب قطور تاريخ فصل جديد نوشته شده است که سخت عاشقانه است!
فصلي از جنس بهار ولي سرخ فام،

چمران کيست؟ و داستان او چيست؟
مرد صالحي که در نهايت صفا و خلوص

هر آنچه داشت از مقامات علمي واجتماعي

همه را به پاي بازخواني ترانه خونرنگ شهدات ، عشق و عرفان باخت
و چه باختني....

خداي من! اي دوست ازلي و ابدي من!
به هرکه دل بستم تو دلم را شکستي، عشق هر کسي را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتي، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم راآرامش دهم و در سايه اميدي و به خاطرآرزويي، براي دلم امنيتي به وجود آورم تو يکباره همه را بر هم زدي و در طوفان هاي وحشت زاي حوادث رهايم کردي تا هيچ آرزويي در دل نپرورم!
خدايا!
تو اين چنين کردي تا به غير از تو محبوبي نگيرم و به جز تو آرويي نداشته باشم و به جز تو به چيزي يا کسي اميد نبندم و جز در سايه توکل به تو آرامش و امنيت احساس نکنم
خدايا!
تو را بر همه اين نعمت ها شکر....

سالروز شهادتش گرامي...

دکتر چمران
دوشنبه 30/3/1390 - 10:22
تبریک و تسلیت
يا علي تو شاهکار بي نظير آفرينشي، تو سري از اسرار خداوند هستي
مرد مردستان دستانت آتيه ذوالفقار است و نفس هاي امروزت خطبه هاي بليغ ولايت،
اي معماي تاريخ تو فراتر از هر تعبير و تفسيري، اي که با آمدنت جهان آيين پهلواني را به نظاره نشست.
در وصف تو همين بس که پيام آور مهر و رحمت فرمود:
انا مدينة العلم و علي بابها...
**ميلاد اميرالمومنين، علي ( ع) بر تمام شيعيان مبارک**
چهارشنبه 25/3/1390 - 17:29
شعر و قطعات ادبی
مي خواهم خودي تر از مادرم                    
          خودي تر از پدرم
            خودي تر از همه خودي هايم
                                           با تو سخن بگويم
                                                             خدايا باتو ام!
               حواست کجاست؟
                             حواست همين جاست؟
                                                حواس من نيست!
               گم شدم...
                                  بين همه حواسم!
سه شنبه 24/3/1390 - 10:30
شعر و قطعات ادبی
هوا شيرين است، مثل همان روزي که مي خواستمت
هوا ترد است، مثل دلم که دندانه دندانه خراشيد
تا جايي که صندلي بود و ميز بود
و جاي انگشتانم که مي نوشت!
چه زود بود...
زود را من بين کلمه ها جا گذاشتم
حالا که دير کردي و من زود آمدم
بيا با هم دير کنيم
اين روزها که مي گذرد، کلمات جايشان را به خاطر? بودن داده اند
بيا...
فقط همين!

چهارشنبه 18/3/1390 - 17:1
شعر و قطعات ادبی
لحظات شادي خدا را ستايش کن
لحظات سختي خدا را جستجو کن
لحظات آرامش خدا را مناجات کن
لحظات دردآور به خدا اعتماد کن
و در تمام لحظات خدا را شکر کن
خدايا براي تمام گل هايي که برايم مي فرستي شکر!

..............................................................................
چگونه مي توان به تاول هاي پا گفت تمام مسير طي شده اشتباه بوده است....
و اين حکايت گام هايي است که هفت سال در دالان هاي زندگي برداشتم! و امروز به دور از مشغله هاي روزمره نمي توانم به پاهاي خسته ام بگويم که مسيري که رفته ايد اشتباه بوده!
امروز به اندازه تنهايي بشر در هزاره سوم غمگين ام!

در تمام سال ها . . . .


بگذريم...

اين روزها  خيلي دلم  براي گريه تنگ نيست!
با اشک مأنوس ام!

چهارشنبه 11/3/1390 - 17:51
شعر و قطعات ادبی

غافلگير شديم چتر نداشتيم خنديديم دويديم وبه

شالاپ شلوپ هاي گل آلود عشق ورزيديم

دومين روز باراني چطور؟پيش بيني اش را

کرده بودي چتر آورده بودي و من غافلگير

شدم سعي مي کردي من خيس نشوم و شانه

سمت چپ تو کاملا خيس بود

و سومين روز چطور؟گفتي سرت درد مي کند و حوصله نداري سرما بخوري چتر را کامل بالاي سر خودت گرفتي و شانه راست من کاملا خيس شد. وچند روز پيش را چطور؟به خاطر داري؟که با يک چتر اضافه آمدي و مجبور بوديم براي اينکه پين هاي چتر توي چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برويم...فردا ديگر براي قدم زدن نمي آيم تنها برو..

دکتر علي شريعتي

سه شنبه 10/3/1390 - 10:45
داستان و حکایت

مردی با اسب و سگش در جاده ای راه می رفتند، هنگام عبور از کنار دخت عظیمی صاعقه ای فرود آمد و آن ها را کشت!
آن مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده و به راهش ادامه داد.
گاهی مدتی طول می کشد تا مرده ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.
پیاده روی درازی بود،تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود ، عرق می ریختند و به شدت تشنه بودند.
در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز می شد و در وسط آن چشمه ای بود که آب زلالی از آن جاری بود.
رهگذر رو به دروازه بان کرد و گفت: روزبه خیر، اینجا کجاست که اینقدر زیباست؟
دروازه بان: روز به خیر، اینجا بهشت است!
- چه خوب که به بشت رسیدیم، خیلی تشنه ایم
دروازه بان به چشمه اشاره کرد و گفت می توانید وارد شوید و هر چقدر می خواهید آب بنوشید.
- اسب و سگم هم تشنه اند
- متاسفم ورود حیوانات به بهشت ممنوع است!
مرد بسیار ناامید شد چون تشنه بود اما حاضر نبود به تنهایی آب بنوشد ،از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد.
پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند به مزرعه ای رسیدند، راه ورود به این مزرعه دروازه ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می شد.
مردی در زیر سایه درختان دراز کشیده بود و صورتش را با کلاهی پوشانده بود! احتمالا خواب بود
مسافر گفت: روز به خیر! مرد به گرمی جواب داد.
- ما خیلی تشنه ایم .من و اسبم و سگم!
مرد به جایی اشاره کرد و گفت میان آن سنگ ها چشمه ایست هر چقدر می خواهید آب بنوشید
مرد و اسب و سگ، به کنار چشمه فتند و تشنگی شان را فرونشاندند
مسافر از مرد تشکر کرد . مرد گفت هر وقت دوست داشتید می توانید برگردید!
مسافر پرسید: فقط می خواهم بدانم نام اینجا چیست؟
گفت: بهشت!
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری می گفت آنجا بهشت است!
- آنجا دوزخ است!
- مسافر حیران ماند! باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند.
این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می شود.
- کاملا" برعکس، در حقیقت لطف بزرگی به ما می کنند!

چون تمام آنهایی که حاضرند بهترین دوستانشان را ترک کنند همان جا می مانند...

پنج شنبه 5/3/1390 - 10:22
شعر و قطعات ادبی
ای ازلیت به تربت تو مخمر
وی ابدیت ، به طلعت تو مقرر
آیت رحمت ز جلوه ی تو هویدا
رایت قدرت در آستین تو مُضمَر
جودت،همبسترا به فیض مقدس
لطفت همبالشه به صدر مُصَدّر
عصمت تو تا کشید پرده به اجسام
عالم اجسام گردد عالم دیگر

امام خمینی (ره)

تو آمدی تا زن در قاموس آفرینش بی هویت نماند و آسمان زمینیان شبی بی ستاره پلک نزند

**** میلاد بانوی آب و آیینه بر همه دوستان خوبم مبارک ****


دوشنبه 2/3/1390 - 10:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته