• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 269
تعداد نظرات : 379
زمان آخرین مطلب : 4404روز قبل
شعر و قطعات ادبی


جمعه یعنى گریه هاى بى كسى
جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بیدها مجنون شوند
جمعه یعنى یك كویر بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شوید غم هجران عشق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل
هِق هِق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل
تا فرو شوید غم هجران دل
جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب

.....................................................................

لحظه لحظه بوى ظهور مى آید
عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق
ساده و سبز و صبور مى آید.

به امید ظهورش ان شاء الله

چهارشنبه 7/11/1388 - 18:29
دعا و زیارت

آیا اعتقاد به مهدویت و منجى جهانى مخصوص شیعیان است؟

اعتقاد به مهدویت و منجى جهانى اختصاص به شیعه ندارد، همه ى ادیان و مذاهب به گونه اى اعتقاد به آن دارند.

در منابع حدیثى اهل سنت، روایات در خصوص حضرت مهدى (علیه السلام) فراوان است. تفاوت نظر شیعه و سنى در این است كه اهل سنت عقیده دارد، مهدى در آخر الزمان متولد خواهد شد، ولى شیعه مى گوید حضرت متولد شده و هم اكنون زنده هستند و در پس پرده ى غیبت مى باشند.

در ادیان غیر اسلامى مانند زردشتى، یهودى، مسیحى، بودایى، ادیان هندى و ... اعتقاد به منجى وجود دارد، و در منابع زردشتى (كتاب زند و كتاب جاماسب نامه)، منابع هندى (كتاب شاكمونى و كتاب دید)، انجیل، تورات، زبور و ... به مسأله ى منجى جهانى اشاره شده است.

در كتاب «جاماسب نامه» آمده است: «مردى بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بردین جد خویش بود، با سپاه بسیار، و روى به ایران نهد و آبادانى كند و زمین پر داد كند.»

در انجیل آمده است: «كمرهاى خویش را بسته، چراغ هاى خود را افروخته بدارید، و شما مانند كسانى باشید كه انتظار آقاى خودشان را مى كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت مى كند، تا هر وقت كه آید و در را بكوبد، بى درنگ براى او باز كنند خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد! پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتى كه گمان نمى برید به سر انسان مى آید ...» انجیل لوقا، فصل 12، بند 35 و 36.

تورات مى گوید: «و نهالى از تنه یسّى» بیرون آمده و شاخه اى از ریشه هایش خواهد شكفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسكینان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حكم خواهد كرد ... گرگ با برّه سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله، و گوساله و شیر و پروارى با هم، و طفل كوچك آن ها را خواهند راند ... در تمامى كوه مقدّس من ضررى نخواهند كرد، زیرا جهان از معرفت خدا پر خواهد شد. تورات اشعیانبى، فصل 11، بند 1 ـ 10.

بنابراین اعتقاد به منجى جهانى و این كه آینده ى جهان روشن است، در ادیان غیر اسلامى هم وجود دارد، و اختلاف دین اسلام با دیگر ادیان در مصداق خارجى و خصوصیات شخصى منجى جهانى و مهدى است.


چهارشنبه 7/11/1388 - 18:28
دانستنی های علمی
نه، دیگر ساعت دیپلماسی كار نمی كند
و سازمان ملل سوخته ست
مثل یك باتری قلمی!
حتی من فكر می كنم
كه از اهالی كوفه ست
این كوفی عنان
و فكر می كنم كه یزید
كسی بوده شبیه پادشاه فلان ...
بولتون یك ناقص الخلقه ست
از تركیب بول
با نطفه شپش!
در آزمایشگاه سیاست
و رایس
شعبده بازی ست
دیروز برج های دوقلو زایید
بروج مشیده
بروج شیادی!
دنیا میدان شعبده نیست
كه این چنین بساط تان را پهن كرده اید
در ساحل مدیترانه
بازیگران سیرك سیاست
آقای ساس و خانم رایس
خانم ایدز و آقای تونی بلر
دو جنسی جنون گاوی و بوش
بساط تان را جمع كنید از بیروت و صور و قانا
دروازه سیرك را باز كردند
تمساح و گاو و گاوچران
سوار وزغ شدند و
به صحنه آمدند
زمین اگر بر شاخ گاو نگردد هم
این سازمان ملل حتما
بر شاخ گاو بنا شده ست!
نگاه كن!
در عروسك بچه ها
جاسوس پنهان شده ست
در توپ های بازی بچه ها جاسوس
و در درختی
كه بچه ها تاب بسته اند در قانا
جاسوس
تمام شان دنبال كودكی نصرالله اند
تمام نیل،
تمام مدیترانه
پر از صندوق های حادثه است
و چشم مردم دنیا
به موج های مدیترانه است
میدان شعبده بازی گسترده اند
نگاه كن!
از عقال حاكمان عرب
جاسوس و عروسكی زشت بیرون آمد
عروسك زشت
شلیك می كند به بچه های قانا
دو حاكم عرب در نفسش می دمند و
صحنه پر از جاسوس می شود
دو حاكم كه از پا نفس می كشند و
با عقال شان فكر می كنند
تمام شعبده بازان در صحنه اند
شورای امنیت
بادمجان می كارد در قانا
هلو می چیند از چوب خشك هلوكاست
عروسك زشت
دو حاكم را
بدل به دو بوزینه كرده است
عروسك زشت
در زهدانش بمب اتم پنهان است
و موشك لیزری
هواپیماهای جنگنده را شیر می دهد
نگاه كن!
عدالت تعطیل است ، تا اطلاع ثانوی!

عقرب شده ست سازمان ملل
و بچه های قانا را عقرب زده ست
افتاده اند در صحنه و تكان نمی خورند
حالا عروسك زشت
عقال حاكمان عرب را
بر سر گذاشته است و می خندند ،
عقرب های سازمان ملل.
و نعش بچه های قانا را
می زنند به گوساله های مرده
و عنقریب خواهد مرد
گوساله بزرگ تل آویو!
قانا یا هولوكاست؟
فرشته یا غول؟
سواران ذوالجناح
یا دزدان دریای كارائیب؟!
بازی تمام خواهد شد
در طوفان اذا وقعت الواقعه ...
موسی ،
میدان شعبده بازان را جارو خواهد كرد
و " قدس ،
پایتخت آسمان و زمین خواهد شد!*"


* این سخن شاعرانه از سید حسن نصرالله است.

علیرضا قزوه

چهارشنبه 7/11/1388 - 18:25
دعا و زیارت
ملاصدرا می گوید :

خداوند بی‌نهایت است و لامكان و بی زمان

اما به قدر فهم تو كوچك می‌شود
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید، و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود،
و به قدر ایمان تو كارگشا می‌شود،

و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریك می‌شود،
و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود....
پــدر می‌شود یتیمان را و مادر.
برادر می‌شود محتاجان برادری را.
همسر می‌شود بی همسر ماندگان را.
طفل می‌شود عقیمان را.
امید می‌شود ناامیدان را.
راه می‌شود گم‌گشتگان را.
نور می‌شود در تاریكی ماندگان را.
شمشیر می‌شود رزمندگان را.
عصا می‌شود پیران را.
عشق می‌شود محتاجانِ به عشق را...
خداوند همه چیز می‌شود همه كس را.
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاكی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،
و زبان‌هایتان را از هر گفتار ِناپاك،
و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار...
و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!
چنین كنید تا ببینید كه خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما، با كاسه‌یی خوراك و تكه‌ای نان می‌نشیند و بر بند تاب، با كودكانتان تاب می‌خورد، و در دكان شما كفه‌های ترازویتان را میزان می‌كند
و "در كوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند"
مگر از زندگی چه می‌خواهید،
كه در خدایی خدا یافت نمی‌شود، كه به شیطان پناه می‌برید؟
كه در عشق یافت نمی‌شود، كه به نفرت پناه می‌برید؟

كه در سلامت یافت نمی‌شود كه به خلاف پناه می‌برید؟

قلب‌هایتان را از حقارت كینه تهی كنیدو با عظمت عشق پر كنید.

زیرا كه عشق چون عقاب است. بالا می‌پرد و دور...

بی اعتنا به حقیران ِ در روح.
كینه چون لاشخور و كركس است.

كوتاه می‌پرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمی‌اندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.

برای لاشخور،خوبترین،جسدی ست متلاشی ...

شنبه 3/11/1388 - 20:39
دعا و زیارت

حضرت مهدى(عج) درآینه حدیث

1 ـ رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) :

«لاتقوم الساعة حتى یقوم القائم الحق منّا و ذلک حین یأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلک. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خلیفة اللّه عزّوجلّ و خلیفتى.»

«روز قیامت فرا نمىرسد مگر آنکه از بین ما «قائم حقیقى» قیام نماید. و آن قیام، زمانى خواهد بود که خداى عزّوجلّ او را اجازه فرماید. هرکس پیرو او باشد نجات مىیابد و هرکه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاک مىشود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد که به نزدش آیید اگرچه بر روى یخ و برف راه روید. زیرا او خلیفه خداى عزّوجلّ و جانشین من است.»

 

 

2 ـ امیرالمؤمنین على (علیه السلام) :

قال للحسین(علیه السلام) : «التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، المظهر للدین، الباسط للعدل»، قال الحسین (علیه السلام)فقلت: یا امیرالمؤمنین و إنّ ذلک لکائن؟ فقال (علیه السلام): «اى و الذى بعث محمداً بالنبوة و اصطفاه على جمیع البریّه و لکن بعد غیبة و حیرة لاتثبت فیها على دینه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین أخذ اللّه میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه».

«به حسین (علیه السلام) فرمود: نهمین فرزند تو اى حسین! قیام کننده به حق و آشکار سازنده دین و گستراننده عدالت است.

امام حسین (علیه السلام) گوید: پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! آیا حتماً چنین خواهد شد؟

فرمود: آرى! قسم به کسى که حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)را به پیامبرى بر انگیخت و او را بر تمام خلایق برگزید، چنین خواهد شد، امّا بعد از غیبت و حیرتى که در آن کسى ثابت قدم بر دین نمىماند مگر مخلصین و دارندگان روح یقین آنان که خداوند نسبت به ولایت ما از آنان پیمان گرفته و ایمان را بر صفحه دلشان نگاشته و با روحى از جانب خود تأیید فرموده است.»

 

3 ـ حضرت زهرا (علیها السلام):

«قال لى رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) أبشرى یا فاطمة، المهدىّ منک».

«رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اینکه حضرت «مهدى (علیه السلام) » از نسل توست.»

 

4 ـ امام حسن مجتبى (علیه السلام) فرمود:

«ما منّا احدٌ اِلاّ ویقع فى عنقه بیعة لطاغیة زمانه اِلاّ القائم الّذى یصلّى روح اللّه عیسى بن مریم خلفه فان اللّه عزّوجلّ یخفى ولادته و یُغیّب شخصه لئلاّ یکون لأحد فى عنقه بیعة».

«هیچ یک از ما اهلبیت نیست مگر آنکه بیعتى از طاغوت زمانش را اجباراً بر عهده دارد. مگر حضرت «قائم» که عیسى بن مریم، روحاللّه پشت سر او نماز مىگذارد.

خداوند ولادت او را مخفى مىدارد و شخص او را از دیدگان، غایب مىگرداند، تا بیعت هیچ کس را بر گردن نداشته باشد.»

 

5 ـ امام حسین (علیه السلام):

«منّا اثنا عشر مهدیّاً اوّلهم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)و آخرهم التاسع من ولدى و هو الامام القائم بالحق. یحیى اللّه به الأرض بعد موتها و یظهر به دین الحق على الدین کلّه و لو کره المشرکون».

«دوازده هدایت شده هدایتگر از بین ما هستند، اولین آنان امیرالمؤمنین على بن ابیطالب (علیه السلام) و آخرین آنان، نهمین فرزند من است که پیشواى قیام کننده به حق خواهد بود، خداوند به وسیله او زمین را پس از موات شدنش زنده مىکند و به دست او دین حق را بر تمامى ادیان پیروز مىسازد، اگرچه مشرکان را ناخوشایند باشد.»

 

6 ـ امام زین العابدین (علیه السلام):

«إن للقائم منّا غیبتین، احداهما أطول من الأخرى... فیطول أمرها حتى یرجع عن هذا الامر اکثر من یقول به، فلایثبت علیه اِلاّ من قوى یقینه و صحّت معرفته و لم یجد فى نفسه حرجاً ممّا قضینا و سلّم لنا اهل البیت.»

«براى قائم ما دو غیبت هست. یکى از آن دو طولانىتر از دیگرى است... و آن قدر طول خواهد کشید که اکثر معتقدین به ولایت، از او دست خواهند کشید. در آن زمان کسى بر امامت و ولایت او ثابت قدم و استوار نمىماند مگر آن که ایمانش قوى، و شناختش درست باشد و در نفس خویش نسبت به حکم و قضاوت ما هیچ گرفتگى و کراهتى احساس نکند و تسلیم ما اهلبیت باشد.»

 

7 ـ امام باقر (علیه السلام) :

راوى گوید از امام (علیه السلام) در باره آیه شریفه «فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکویر: 15 و 16» سئوال کردم. فرمود: «هذا مولود فى آخر الزمان. هو المهدى من هذه العترة. تکون له حیرة و غیبة، یضلّ فیها اقوام و یهتدى فیها أقوام. فیاطوبى لک إن أدرکته و یا طوبى لمن أدرکه.»

«مراد این آیه، مولودى در آخر الزمان است که همان مهدى از این خاندان است. او را حیرت و غیبتى هست که در آن گروههایى گمراه شوند و گروههایى دیگر هدایت پذیرند. خوشا به حال تو اگر او را درک کنى و خوشا به حال هرکسى که او را درک کند.»

 

8 ـ امام صادق (علیه السلام) :

«إنّ لصاحب هذا الامر غیبة، فلیتّق اللّه عبد و لیتمسّک بدینه».

«همانا براى صاحب این امر غیبتى هست، پس بنده خدا در آن دوران باید تقواى الهى پیشه کند و به دینش چنگ زند.»

 

9 ـ امام کاظم (علیه السلام) :

«صاحب هذا الامر، هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن أهله الموتور بأبیه».

«صاحب این امر ـ حضرت مهدى (علیه السلام) ـ رانده شده، تنها، غریب، غائب و دور از اهل و خونخواه پدر خویش مىباشد.»

 

10 ـ امام رضا (علیه السلام) :

«... و بعد الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظر فى غیبته، المطاع فى ظهوره، لو لم یبق من الدنیا اِلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتى یخرج فیملأها عدلا کما ملئت جوراً».

«و بعد از امام حسن عسکرى(علیه السلام) فرزندش حضرت حجّت قائم، امام خواهد بود آن کس که در دوران غیبتش مورد انتظار، و در زمان ظهورش مورد اطاعت مؤمنان است. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خدا همان روز را چنان طولانى کند که قیام فرماید و زمین را از عدالت پر کند چنانکه از ستم پر شده باشد.»

 

11 ـ امام جواد (علیه السلام) :

در باره اینکه چرا حضرت مهدى (علیه السلام)«منتظَر» نامیده مىشود فرمود:

«إن له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزئ به الجاحدون و یکذَّب فیها الوقاتون و یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلّمون».

«او را غیبتى هست که زمانش زیاد است و پایانش به طول مىانجامد. پس مخلصین چشم انتظار قیام او مىمانند و شک کنندگان به انکار او بر مىخیزند و منکرین به استهزاى او مىپردازند و تعیین کنندگان وقت ظهور مورد تکذیب قرار مىگیرند و عجله کنندگان در آن هلاک مىشوند و تسلیم شدگان نجات مىیابند.»

 

12 ـ امام على النقى (علیه السلام) :

«اذا غاب صاحبکم عن دار الظالمین، فتوقّعوا الفرج».

«زمانى که صاحب و امام شما از دیار ستمگران غایب گشت، چشم انتظار فرج باشید.»

 

13 ـ امام حسن عسکرى (علیه السلام) :

«المنکر لولدى کمن اقرّ بجمیع أنبیاء اللّه و رسله ثم انکر نبوّة محمد رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) و المنکر لرسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) کمن انکر جمیع الانبیاء لأن طاعة آخرنا کطاعة اوّلنا و المنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا».

«کسى که فرزندم ـ مهدى (علیه السلام) ـ را انکار کند مانند کسى است که تمام پیامبران و رسولان الهى را قبول داشته باشد، اما نبوت حضرت محمد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)را انکار کند. و انکار کننده رسول اللّه مانند کسى است که همه انبیاء را انکار نماید. چون اطاعت آخرین امام ما به منزله اطاعت اولین امام است و منکر آخرین امام ما به منزله منکر اولین امام است.»

دوشنبه 21/10/1388 - 9:36
شعر و قطعات ادبی

روزی كه در جام شفق مُل كرد خورشید

بر خشك چوب نیزه ها گل كرد خورشید

من با صبوری كینه دیرینه دارم

من زخم داغ آدم اندر سینه دارم

من زخم دارتیغ قابیلم،برادر
میراث خوار رنج هابیلم برادر!
یوسف مرا فرزند مادر بود در چاه
یحیی!مرا یحیی برادر بود در چاه
از نیل با موسی بیابانگرد بودم
بر دار با عیسی شریك درد بودم
من با محمد از یتیمی عهد كردم
با عاشقان میثاق خون در مهد كردم
بر ثَورِ شب با عنكبوتان می تنیدم
در چاه كوفه وای حیدر می شنیدم
بر ریگ صحرا با اباذر پویه كردم
عماروَش چون ابر و دریا مویه كردم
من تلخی صبر خدا در جام دارم
صفرای رنج مجتبی در كام دارم
من زخم خوردم،صبركردم،دیر كردم
من با حسین از كربلا شبگیر كردم
آن روز در جام شفق مُل كرد خورشید
بر خشك چوب نیزه ها گل كرد خورشید
فریادهای خسته سربر اوج می زد
وادی به وادی خون پاكان موج می زد

بی درد مردم،ما خدا،بی درد مردم
نا مرد مردم،ما خدا نا مرد مردم
از پاحسین افتاد و ما بر پای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
از دست ما بر ریگ صحرا نطع كردند
دست علمدار خدا را قطع كردند
نوباوگان مصطفی را سر بریدند
مرغان بستان خدا را سر بریدند
در برگ ریز باغ زهرا برگ كردیم
زنجیر خاییدیم و صبر مرگ كردیم
چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما
تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما.....

ع.معلم
دوشنبه 21/10/1388 - 9:26
شعر و قطعات ادبی
ترانه بارانی
باران! باران! دوباره باران! باران!
باران! باران! ستاره باران! باران!
ای كاش تمام شعرها حرف تو بود:
باران! باران! بهار! باران !باران!
ای كاش آسمان بداند .......
كه باید ببارد!!!!!!!!!!!!!
شنبه 19/10/1388 - 10:37
شعر و قطعات ادبی
آسمان تعطیل است
بادها بیكارند
ابرها خشك و خسیس
هق هق گریه خود را خوردند
من دلم می خواهد
دستمالی خیس
روی پیشانی تبدار بیابان بكشم
دستمالم را اما افسوس ........
شنبه 19/10/1388 - 10:21
شعر و قطعات ادبی

دو پاره ابر،آرام و خوش آهنگ
به سراغ هم آمدند.
ناگهان برقی زد و قهقهه دیداری.
و دو نیمه سیب سقراطی،یك سیب شد.
و باریدن گرفت.
و نخستین بهار آغاز شد.
دكتر.علی شریعتی

شنبه 19/10/1388 - 10:19
شعر و قطعات ادبی

خدا روستا را

بشر شهر را...

ولی شاعران

      آرمان شهر را آفریدند

كه در خواب هم

     خواب آن را ندیدند..

قیصر.امین پور

شنبه 19/10/1388 - 10:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته