چرا نام امام عصر در قرآن نیامده است؟
امام سجّاد (سلام الله علیه) : إذا قامَ قائِمُنا أذهَبَ اللَّهُ عَن شیعَتِنَا العاهَةَ و جَعَلَ قُلوبَهُم كزُبَرِ الحَدیدِ. آن گاه كه قائم ما قیام كند، خدا آفت را از شیعیان ما بزداید و دلهایشان را چون پارههاى آهن [استوار] سازد. الخصال - ج 2 - ص541 |
سوال:
چرا در قرآن كریم به صورت صریح و روشن درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سخن گفته نشده است؟ در كجای قرآن درباره آن حضرت صحبت شده است؟ با توجه به ذكر واضح و صریح پیامبر اسلام در تورات، چرا در قرآن به طور روشن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی نشده است؟
پاسخ:
خداوند، در قرآن کریم برای معرفی افراد از روشهای مختلفی استفاده کرده است؛ برای نمونه:
الف. معرفی به نام:
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا(احزاب/40)
«محمد صلی الله علیه و آله پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم كننده آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است».
ب. معرفی با عدد:
وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَآئِیلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا(مائده/ 12)
«خدا از بنیاسرائیل پیمان گرفت و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم».
ج. معرفی با صفت:
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ ... (اعراف/ 157)
« همانا كه از فرستاده (خدا) پیامبر امّی پیروی كنید؛ پیامبری كه صفاتش را در تورات و انجیلی كه نزدشان است مییابند: آنها را به معروف دستور میدهد و از منكر باز میدارد؛ اشیاء پاكیزه را برای آنها حلال میشمرد و ناپاكیها را تحریم میكند؛ و بارهای سنگین و زنجیرهایی را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمیدارد…».
بنابراین، غیر از وجود مقدس امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف موارد فراوان دیگری هست كه در قرآن به صراحت از آنها سخن به میان نیامده است.
این كه نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با صراحت در تورات آمده است، دلیل بر این نیست كه باید نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در قرآن با صراحت بیاید؛ چون، ممكن است همانگونه كه آنجا مصلحت ذكر صریح بود، اینجا مصلحت در عدم صراحت به نام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، اگر چه با تصریح نام نیز مشكل حقستیزان حل نمیشود؛ چنان كه بشارت پیامبر در تورات و انجیل آمد؛ ولی بسیاری از اهل كتاب ایمان نیاوردند. مخالفت بنی اسراییل با پیامبر زمان خود درباره فرماندهی طالوت (بقره/ 246-267) دلیل دیگری است بر این که ذکر نام همه جا و همیشه اختلاف را از بین نمیبرد. بنی اسراییل در مخالفتی آشکار با پیامبرشان ـ با این که نام فرمانده به صراحت گفته شده بود ـ گفتند:
أَنَّى یَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ (بقره/ 247)
«چگونه او فرمانروای ما باشد، با اینكه ما برای فرمانروایی از او سزاوارتریم و به او مال گستردهای هم داده نشده است».
بزرگان گفتهاند اگر نام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یا سایر امامان، با صراحت در قرآن ذكر میشد، انگیزه مخالفان برای تحریف قرآن، فراوان میشد و این سند جاوید الهی، در خطر تحریف قرار میگرفت.
بهعلاوه اینگونه نیست كه تنها راه بیان حقایق، تصریح به اسم و رسم آنها باشد؛ بلكه در بسیاری از موارد، با بیان ویژگیهای یك حقیقت، البته به صورتی آشكار و روشن، میتوان حقیقتی را به دیگران معرفی كرد. قرآن كریم، در مسأله امامت و ولایت و نیز مهدویّت و حكومت عدل جهانی، از این شیوه بهره گرفته است. در آیات متعدد، ولایت پس از پیامبر (مائده/55) و حكومت جهانی مهدوی (نور/55) را در قالب بیان ویژگیها و صفات، بیان كرده است.
مفسران قرآن، با استفاده از روایات پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام بیش از 250 آیه از قرآن را درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حكومت جهانی او و یاوران صالح او آوردهاند. در این باره، كتابهای مستقلی هم نوشته شده است، مانند سیمای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن، ترجمه حائری قزوینی و بعضی از آن آیات عبارت است از:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِی هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِینَ (انبیا/ 105و 106)
« به تحقیق در زبور، از پس تورات نوشتیم كه مسلماً، زمین را بندگان صالح من، به ارث خواهند برد. به یقین، در این سخن، پیام رسایی است برای قومی كه بندگان خدایند».
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور/ 55)
«خداوند، كسانی از شما را كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده فرمود كه آنان را قطعاً در زمین به خلافت خواهد گمارد؛ همانگونه كه كسانی را كه پیش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً برایشان دینشان را مستقر خواهد کرد؛ دینی كه آن را برایشان پذیرفت و آنان را از پس خوفشان به حالت امنیت، دگرگون میكند؛ آن چنان كه مرا عبادت میكنند و چیزی را با من شریك نگردانند و هر كس بعد از آن كفر ورزد، قطعاً آنان فاسقند».
قرآن کریم صریحاً، پیامبر را مبیّن و مفسّر قرآن معرفی كرده است:
وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ (نحل/ 44)
«قرآن را بر تو نازل كردیم، تا آنچه را بر مردم نازل شده است، برای آنان بیان كنی».
نکته لطیف این که خداوند از کلمه تبیین استفاده کرده است که به معنای توضیح و تفسیر است، نه از الفاظی مانند قرائت و تلاوت که به معنای خواندن است، بنابراین به جاست در كنار قرآن، به پیامبر اكرم و روایاتی كه به صراحت در مورد حضرت مهدی پرداختهاند، مراجعه نماییم
و نكته آخر اینكه قرآن كریم، در جایگاه قانون اساسی اسلام، در بسیاری از موارد، كلیات مسائل اسلامی را مطرح كرده است و بیان بسیاری از حقایق را به پیامبر و جانشینان او واگذار كرده است و صریحاً، پیامبر را مبیّن و مفسّر قرآن معرفی كرده است:
وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ (نحل/ 44)
«قرآن را بر تو نازل كردیم، تا آنچه را بر مردم نازل شده است، برای آنان بیان كنی».
نکته لطیف این که خداوند از کلمه تبیین استفاده کرده است که به معنای توضیح و تفسیر است، نه از الفاظی مانند قرائت و تلاوت که به معنای خواندن است، بنابراین به جاست در كنار قرآن، به پیامبر اكرم و روایاتی كه به صراحت در مورد حضرت مهدی پرداختهاند، مراجعه نماییم.