تبیان، دستیار زندگی
سلام دوستان عزیزم. گاهی که به کارای خودم فکر می‌کنم. جالبه! چه جوریه که ما آدما تموم خستگیای عالمو به خاطر یه شادی کوچولو به جون می‌خریم اما واسه موندن کنار تو، واسه شادی‌های همیشه باقی اون دنیا، حاضر نیستیم تو این دنیا کمی به خودمون سخت بگیریم واقع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به خودت سخت بگیر
التماس دعا کوچولو

سلام دوستان عزیزم.

گاهی که به کارای خودم فکر می‌کنم. جالبه!

چه جوریه که ما آدما تموم خستگیای عالمو به خاطر یه شادی کوچولو به جون می‌خریم اما واسه موندن کنار تو، واسه شادی‌های همیشه باقی اون دنیا، حاضر نیستیم تو این دنیا کمی به خودمون سخت بگیریم واقعاً چرا؟

دل این سوره‌ی فجر

پشت این صبح مبین 

 به تفاسیر تو اگر گرم نبود

 شب ظلمانی یخبندان را

هیچ از قالب تکرار زدن شرم نبود.

 آه ای عالم ربانی عشق!

در کتاب ابدی شرح منظومه بیداری ما را بنویس!    

نویسنده: نیلو

عجیب حکایتی است! “عزیز” ترین‌ها – حسین (علیه السلام) و یوسف (علیه السلام) از “گودال” و “چاه” به آسمان عزت رسیده‌اند.

وای که اگه نبودی
چرا کودکان گریه می کنند؟

ممنونم مهربونم!

که به هرکی دل  بستم، آخرش منو رسوندی به اینکه

"الهی و ربی... من لی غیرک"

امروز وقتی داشتم تو خیابون قدم میزدم نفهمیدم کی یه پسر بچه ی سه ساله کلی از مسیرو به خیال اینکه مادرشم باهام میومد تا اینکه یه جایی دستشو گرفت به چادرم وقتی صدام کرد و برگشتم رنگ اون صورت کوچولوش پرید و فوری دوتا دستشو گذاشت رو سرش و شروع کرد به گریه. خیلی جالب بود واسم که مثل خیلی ها که گم میشن اینور و اونور نرفت واسه پیدا کردن مامانش! رفت و روی پله ی یه مغازه ای نشست و انقدر گریه کرد که بعد سه ربع پدر ومادرش اومدن.

با خودم فکر کردم گاهی ما آدما عقل این بچه ی سه ساله رو هم نداریم. گاهی دنبال هر سیاهی راه می افتیم بی اونکه بفهمیم که همراهمونو، تو رو  جا گذاشتیم . بعد یه جایی از مسیر که کارمون میافته بهت که میخواییم بهت بگیم نگامون کن اینو میخوام.می بینیم وای!!! چقدر از مسیر تو رو گم کردیم؟ از کجا دیگه تو نبودی؟ نه، از کجا دیگه ما نبودیم؟!
بعد جای اینکه بایستیم صدات کنیم تا پیدامون کنی انقدر مسیرو اشتباه و بالا و پایین میریم که باز گم میشیم تو هیاهوی دنیای کثیف که دیگه حتی وقتی دنبالمونم بیای نیستیم.

کاش ما هم قدر این پسر بچه ی سه ساله عقلمون میرسید، که آخه آدم!  وقتی نمیدونی از کدوم راه باید برگردی؟ چرا نمی ایستی و صداش نمی کنی تا بیشتر گم نشدی؟ چرا؟

خدایا! حر فهمید وقتی گم شد چطور پیداشه  کمک کن ما هم بفهمیم.                نویسنده:نیلو


باشگاه كاربران تبیان - ارسالی از f_areyaei