تبیان، دستیار زندگی
در جامعه ی امروز شیوه برخورد با اختلاس گران و مجرمان دانه درشت آنطور که باید رضایت جامعه را به دنبال نداشته است ؛ در مقابل برای نبستن کمربند ایمنی در خودرو گشت نامحسوس داریم!آیا این انصاف است؟!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گاردگیری برای جوانان ، تواضع برای اختلاس ها

در جامعه ی امروز شیوه برخورد با اختلاس گران  و مجرمان دانه درشت آنطور که باید رضایت جامعه را به دنبال نداشته است ؛ در مقابل برای نبستن کمربند ایمنی در خودرو گشت نامحسوس داریم!آیا این انصاف است؟!

یاسر فتاحی - بخش اجتماعی تبیان
اختلاس

مرد مومنی فرزند ناخلفی داشت که از هیچ کار حرامی از می خواری گرفته تا شهوت رانی دریغ نمی کرد اما این موضوعات مهم هرگز به چشم پدرش نمی آمد. در آن ایام تازه بادمجان وارد ایران شده بود و به دلیل اینکه از فرنگ آمده بود قیمت بالایی داشت که برخی روحانیون شهر خرید آن را اسراف می دانستند و به نوعی خوردنش را جایز نمی دانستند در این زمان پسر ناخلف بادمجان خریده و به منزل برد که با برخورد سخت پدرش مواجه شد. پدر که تا کنون مستی و فساد پسر را اصلا نمی دید فرزندش را به باد کتک گرفت که چرا بادمجان می خوری!

مقوله امر به معروف و نهی از منکر در جامعه کنونی ما جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده و در همه سطوح عملیاتی نشده است. در حال حاضر امر به معروف و نهی از منکر تنها به مسئله حجاب زنان محدود شده  است

این مقدمه داستان وار از این جهت نقل شد که انگار همین رویه هنوز در جامعه ما وجود دارد و هستند افرادی که در اصطلاح گاهی از سوراخ سوزن رد می شوند و گاهی در دروزاه گیر می کنند. رفتارهای اینچنینی از مصادیق بارز همان افراط و تفریط معروفی هستند که در بیشتر ایام و در بیشتر رفتارهای اجتماعی دامن گیر جامعه ما است. گاهی موضوعاتی بسیار کوچک با عتاب و برخوردهای بسیار بزرگ همراه است و درست در همان زمان رفتاری زشت و به مراتب آسیب زا تر اصلا به چشم نمی آید چه رسد به اینکه با آن برخورد شود. به عنوان نمونه همین ماجراهای اختلاس های میلیاردی، پرونده های نفتی و یا غیب شدن دکل های استخراج نفت را در نظر بگیرید. جرایمی که هم از لحاظ عدد و رقم بزرگ و قابل توجه هستند و هم اینکه از نظر حق الناس بودن هم به جامعه ای به وسعت یک کشور مرتبط است اما شیوه برخورد با چنین مجرمان دانه درشتی آنطور که باید رضایت جامعه را به دنبال نداشته است ؛ در مقابل برای نبستن کمربند ایمنی در خودرو گشت نامحسوس داریم یا برای کنترل وضعیت حجاب گشت ارشاد فورا به افراد خاطی تذکر می دهد. یعنی جرایم و گناهان بزرگ که نیازمند برخورد آنی و قاطع است وارد فاز دادرسی زمان بر شده و بازخورد قاطعیت در برخورد و تاثر بازدارندگی آن در پیشگیری از وقوع دوباره کلا به فراموشی سپرده می شود اما در مقابل رفتار های سلبی و برخوردهای گاهی تند با جوانان درباره موضوعات حجاب و نماز باعث شده به طور کامل از مقوله امر به معروف و نهی از منکر نتیجه عکس بگیرم.
این موضوع از چند جهت قابل بررسی است. اول اینکه مقوله امر به معروف و نهی از منکر در جامعه کنونی ما جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده و در همه سطوح عملیاتی نشده است. در حال حاضر امر به معروف و نهی از منکر تنها به مسئله حجاب زنان محدود شده و با شنیدن واژه امر به معروف فقط گشت ارشاد در ذهن تداعی می شود در حالی که این واجب دینی باید در همه سطوح و برای همه افعال رعایت شود و به عنوان یک اصل از طرف همه اقشار جامعه پذیرفته شود. چه بسا اگر عادت به تذکر دادن در میان افراد جامعه رواج داشت بسیاری از مجرمان بزرگ امروزی سر از زندان در نمی آوردند و اگر به تخم مرغ دزدی آنها تذکر داده می شد و همگی متحد از کار زشت نهی شان می کردند کارشان به شتر دزدی نمی رسید. بر این اساس اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر و تذکر لسانی از سوی همگان و درباره همه رفتارها اصل فراموش شده ای است که می تواند با کنترل اجتماعی افراد و جلوگیری از لغزش ها مانع از وقوع جرایم و کاهش آسیب های اجتماعی شود.
نکته دیگری که درباره چنین برخوردهایی با جرایم گوناگون وجود دارد این است که با چنین رفتارهایی قبح کارهای زشت در جامعه از بین رفته و تابوها شکسته می شود. زمانی که دست اختلاسگر میلیاردی سریع از جیب مردم قطع نشود و حقوق از دست رفته جبران نشود انجام جرایم کوچکتر در جامعه رواج پیدا خواهد کرد. طبیعی است افراد زمانی که برخورد با جرایم سنگین را ضعیف ارزیابی کنند با این تصور که ناظری بر جرایم کوچک تر وجود ندارد آزادانه دست به هر کاری خواهند زد در نتیجه آمار جرم و جنایت بالاتر می رود.
موضوع دیگری که در این باره وجود دارد جابه جایی ارزش هاست. یعنی زمانی که فردی مقید، عمری خود را موظف به رعایت قانون دانسته و برای حرکت در چارچوب ها برنامه ریزی کرده است با خبر جرم و جنایتی بزرگ مواجه می شود که تکرار آن باعث عادی شدنش در افکار عمومی شده با حس سرخوردگی مواجه می شود و مکلف بودن به انجام قوانین را کاری کم ارزش می پندارد.

زمانی که دست اختلاسگران میلیاردی سریع از جیب مردم قطع نشود و حقوق از دست رفته جبران نشود انجام جرایم کوچکتر در جامعه رواج پیدا خواهد کرد.

اما بعد دیگر این ماجرا برخوردهای تندی است که گاهی با جوانان درباره موضوعاتی مانند حجاب و نماز می شود که این شیوه و برخوردهای کاریکاتوری که می خواری را نادیده گرفته و بر خوردن بادمجان متمرکز است هم آسیب های خاص خود را به دنبال دارد.
اولین نکته در این باب بدون شک گاردگیری جوانان در برابر خواسته های مطرح شده است. زمانی که با تحکم و به شیوه های آمرانه امر به معروف  و نهی از منکر درباره حجاب و یا نماز اجرا شود اما در مقابل آنطور که باید جرایم بزرگ تر مورد توجه قرار نگیرد بدون شک جوان از پذیرفتن آن سرباز می زند و درمقابل موضوعات مطرح شده جبهه می گیرد در نتیجه نه تنها امر به معروف و نهی از منکر راه به جایی نمی برد بلکه ممکن است نتیجه عکس هم داشته باشد.
نکته دوم هم ایجاد سردرگمی در جوانان برای تشخیص ارزش هاست. زمانی که در جامعه برخی رفتارها زیر ذره بین باشد اما در مقابل قبح جرایم کلان در جامعه با برخوردهای نا متناسب شکسته شود فرد در تشخیص ارزش ها دچار اختلال شده و برای درونی کردن ارزش ها با مشکل مواجه خواهد شد در نتیجه رفتار فرد در جامعه به سمت آسیب زایی به پیش خواهد رفت. 
بنابراین آگاهی بخشی و اطلاع رسانی گام به گام درباره پرونده های سنگین که ذهن جامعه را به خود درگیر می کند به نحوی که قاطعیت برخورد با آنها برای همگان ملموس باشد می تواند ضمن بالابردن اقتدار دستگاه های نظارتی و ایجاد حس امید در جامعه برای دفاع از حقوق آنها هشداری به متخلفان دیگر باشد تا بدانند کوچکترین تزلزلی بی پاسخ نخواهد ماند اما در مقابل لازم است برای موضوعات ارشادی، زبانی لین و نرم را برگزید تا واکنش های تند و سرپیچی های معمول را شاهد نباشیم.