تبیان، دستیار زندگی
سخنان چند تن از نویسندگان د ر باب تاثیر پذیری ادبیات امروز ایران از قرآن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات ما و تاثیر پذیری آن از قرآن

سخنان  نویسندگان در باب تاثیر پذیری ادبیات امروز ایران از قرآن.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
سعید تشکری


سعید تشکری نویسنده و نمایشنامه نویس :
به نظر می رسد از زمان شکل گیری جشنواره های ادبی رنگین دینی در سپهر ادبیات ایران، رفته رفته بن مایه های معنوی از ادبیات ما رخت بسته و خلق تولیدات اصیل معنوی به فراموشی سپرده شده است.بگذارید برای این مساله یک مثال بزنم. من به عنوان نویسنده و بر اساس دلدادگی شخصی داستان ولادت را برای امام رضا(ع) می نویسم. وقتی این کتاب تمام می شود باید دو سال برای انتشارش بدوم و تازه بعد از دو سال که چاپش می کنم به من نمی گویند نویسنده بلکه می گویند دینی نویس که همه حق دارند از روی دستم کپی کنند.این چیزی است که جریان ادبی امروز ما در حال ساخت آن است.
وقتی جشنوارهای با پسوند دینی به جریان ادبیات ما وارد می شود، همه دینی نویس می شوند در حالی که این افراد نه تنها دینی نویس نیستند بلکه تنها هنرشان بازنویسی و رونویسی از اثری است که نویسنده با آن و اعتقاد خود، خلقش کرده است. این سیاستگذاری های کلان فرهنگی ماست که منجر به این اتفاق شده است. هم در حوزه انقلاب اسلامی، هم در حوزه دفاع مقدس و هم در حوزه دین و قرآن، در ادبیات در حال چرخیدن بر این پاشنه است و طرح ها و جشنواره های تشکیلاتی در تلاشند تا همه را مانند هم کنند.
چه کسی می تواند یک نویسنده مذهبی را تعریف کند؟ مگر جز این است که رویکرد خلاقانه نویسندگان ما که سعی دارند بر مبنای قرآن و کلام وحی بنویسند در حال حاضر در حال هدایت به سمت یک تشکیلات مشخص است که به جای تولید ادبی بر مبنای دلدادگی دینی نویسنده به دنبال انجام فعالیتهای زودبازده از سوی وی هستند؟ مگر جز این است که الان به جای نویسنده دنبال ماشین خلق محصول فرهنگی هستیم؟
امروز در جایی قرار داریم که با یک سفارش نمی شود پیرامون یک موضوع قدسی اثر ویژه ای خلق کرد، نمی شود به سعید تشکری گفت اثری مثل ولادت را دوباره خلق کن. خیلی از دریافت های ما حاصل ذات هنری ماست که دوست دارد خالق باشد و این روزها این ذات را به سمتی برده اند که آماده مصرف کند و دنبال کشف تازه نباشد. این یعنی تربیت نیروهایی که هدفشان گرته برداری از آثار شاخص است و نه تولید اثر فاخر. در این فضای زودبازده پرور، طبیعی است که دیگر کسی به سراغ اصالت نرود.
وقتی جشنواره ای شکل می گیرد نخست می گویند باید استعداد یابی کرد و در ادامه در دوره بعد به سراغ جریان سازی رفت. اما در عمل یک جشنواره پس از یک دوره برگزاری محل توریست های ادبی می شود که بیایند و خوراک بگیرند و کپی کنند. شما از این فضا چه انتظاری دارید؟

اسماعیل امینی

اسماعیل امینی شاعر و مدرس دانشگاه :
به نظر می رسد که بر اساس یک روال طبیعی ارجاع به متون مقدس مانند قرآن کریم، و ادعیه و احادیث در شعر گذشته بسیار پر رنگ تر از شعر و ادبیات معاصر ماست و امروز بیشتر ارجاعات صریح گذشته را می توانیم به شکل استعاره و اشاره و تاثیرپذیری از آیات و احادیث دید.
به شکل طبیعی شعر امروز ما صراحت خودش را از دست داده است. البته این مساله تعلق به دوران ما ندارد در گذشته نیز همین منوال رایج بوده است. وقتی اولین بار شاعری برای نامیدن زلف تیره از عبارت شب سیاه استفاده کرد در ادامه شاعران دیگری از اصلاحات پیچیده تری مانند کفر زلف برای این منظور استفاده کردند. به عبارت دیگر کاهش صراحت شعر و حرکت آن به سمت پیچیدگی یک روال طبیعی است. ما حتی در شعر سهراب سپهری نیز می توانیم ارجاع به قرآن و حدیث را ببنیم اما این ارجاعات صریح نیست.
مساله غیرطبیعی در الهام نگرفتن ادیب معاصر ما از کلام وحی را باید در نظام آموزشیمان بجوییم. واقعیت این است که نظام آموزش و پرورش در کشور ما تغییرات زیادی داشته است. در قدیم شروع تحصیل سواد با عم جزء قرآن کریم بود و پس از آن هر کسی که باسواد می شد ملزم بود یک بار قرآن را دستخط خود بنویسد اما در حال حاضر ارتباط با قرآن جزو برنامه درسی ما به طور مشخص نیست.

وقتی جشنوارهای با پسوند دینی به جریان ادبیات ما وارد می شود، همه دینی نویس می شوند در حالی که این افراد نه تنها دینی نویس نیستند بلکه تنها هنرشان بازنویسی و رونویسی از اثری است که نویسنده با آن و اعتقاد خود، خلقش کرده است. این سیاستگذاری های کلان فرهنگی ماست که منجر به این اتفاق شده است.


در نظام دانشگاهی ما یک درس روخوانی قرآن وجود دارد که اگر کسی توانایی قرائت قرآن داشته باشد اصلا لازم نیست بر سرکلاسش حاضر شود. نزدیک ایام کنکور که می شود انواع و اقسام تکنیکهای تست زنی را یاد می دهیم اما هیچ برنامه ای برای بارور کردن و آموختن اندیشه و فکر به فرزندان خود نداریم در حالی که در مقوله ادبیات به ویژه شعر بسیار مهم است شاعر با قرآن و تفسیر آشنا باشد.
در قدیم چیزی به نام مخاطب خاص و عام وجود نداشت و اصلا انتشارات نداشتیم. طبقه ممتاز و ثروتمند که باسواد بودند مخاطب شعر نیز بودند و این افراد سلیقه مشخصی نیز داشتند اما امروزه راه انتشار شعر ساده شده است و دائقه مخاطب عام ظهور پیدا کرده که از قضا ذائقه باسوادی نیز نیست. شاعر امروز مطابق با این خواست و ذائقه تولید اثر می کند که چندان هم با صناعت ادبی آشنا نیست. او شعر ساده می خواهد و شاعر نیز مطابق با خواست او تولید می کند.

صابر امامی

صابر امامی شاعر و استاد دانشگاه:
جهان در سال‌های گذشته بر آن، به سمتی حرکت داشته است که دور شدن از مذهب و باورهای دینی در آن اوج گرفته و در مقابل اندیشه آزادی و احترام به اندیشه‌های شخصی و حتی رسیدن به معنا به عنوان کمال انسانی به واسطه راهی جز باور و اندیشه دینی اوج گرفته و طبیعی است که در چنین ساختاری ادبیات نیز به عنوان عصاره اندیشه و تفکر انسانی از معنویت خالی شده است.
بعد از انقلاب اول فرانسه، حرکت دین گریز در دنیا قوت بیشتری به خود گرفت و در همین دوران بود که جریان برخورد با اندیشه کلیسا و خیزش جهانی علیه آن شدید شد و همزمان به صورت تدریجی این باورها به سرزمین‌های مشرق مانند ایران و عثمانی نیز راه پیدا کرد که تبلور آن را می‌شود در ایران دوره مشروطه دید.
در دوران مشروطه و پس از آن به روشنی می‌شد دید که منابع مطالعاتی شاعران و اندیشمندان ایرانی از قرآن و حدیث و روایات به سمت متون دانشمندان عصر روشنگری به ویژه به سمت متون اندیشمندان فرانسوی سوق پیدا کرد و با روی کار آمدن حکومت پهلوی‌ها و آغاز عصر ترجمه نیز نهضت تازه‌ای را در ادبیات ایران می‌بینیم که شاید بتوان مبداش را نیز محمد علی جمال‌زاده دانست. در این شیوه تازه حتی نویسندگانی مانند جلال آل احمد نیز که با منابع و اندیشه دینی آشنا بودند سعی داشتند تا راه نجات جامعه را در اندیشه خود به کمک ایسم‌های مختلف عنوان کنند که همه آنها به جایی غیر از مذهب ختم می‌شد.
بعد از پیروی انقلاب اسلامی در حوزه فعالیت‌های ادبی شاهد ظهور افراد مومنی بودیم و این امید و افق به روشنی دیده می‌شد که ادبیات بعد از انقلاب چکیده‌ای از اسلام ناب خواهد بود اما متاسفانه تفکر دینی رفته رفته به دست اهالی سیاست و تدابیر غلط آنها افتاد و می‌شود گفت که این تفکر قربانی سیاست شد و حاصلش نیز این بود که به روشنی دیدم که چطور باورهای دینی‌مان که فکر می‌کردیم با ادبیات می‌شود به روشنی و با عمق بیشتری منعکس شود چطور مورد استفاده ابزاری قرار گرفت.
شاعر و نویسنده به عنوان یک هنرمند در ذات خود رهایی جو و کمال طلب است. او به دنبال همان چیزی است که به تعبیر مولانا یافت می‌نشود. او با این تعبیر فردی است که به راحتی شکل نمی‌پذیرد و قالب نمی‌گیرد. شاعر و نویسنده فردی است که به دنبال آب و یا نوشابه‌ای لذیذ است تا سیراب شود و دیگران را سیراب کند. ما در سال‌های پس از انقلاب این امید را داشتیم که بتوانیم سالمترین نوشابه‌ها را برای او ساخته و در اختیارش قرار دهیم اما متاسفانه به چیزی جز صدها نوشابه ناسالم نرسیدیم.
این روزها تلویزیون ما یک دهم همتی که برای تبلیغ پفک نمکی و یا سایر محصولات دارد برای جذب مخاطبان به کتاب ندارد. رسانه ملی تنها برای کتاب اشک تمساح می‌ریزد و ما توقع داریم که در چنین فضای ناسالم تبلیغاتی شاعر و نویسنده جوانمان را به سمت و سویی صحیح و برگرفته از باورهای دینی سوق دهیم. اگر کسی امروزه در این فضاها کار و تولید ادبی دارد تنها به خاطر ریشه‌های اعتقادی و باورهای خودش است و گرنه باور کنید خیلی سخت است که بشود این رویه فعلی را تغییر داد و افراد به سمتی دیگر جلب کرد.



منبع:
مهر