پایتخت 4 موفق می شود؟
طرفداران پر و پا قرص «پایتخت» مدت ها منتظر فصل چهارم آن بودند با این حال اما از همان یکی دو ماه مانده به ماه مبارک رمضان نگرانیها درباره تغییر زمان پخش آن از نوروز به رمضان احساس میشد. هیچ کس مطمئن نبود که آیا تیم پایتخت که همیشه در 14 قسمت موفق ظاهر میشدند حالا در سریال مناسبتی رمضان با 26 قسمت چه وضعیتی خواهند داشت. با گذشت یک سوم از ماه رمضان هنوز به طور کامل نمیشود درباره سرانجام این سریال نظر قطعی داد اما در بیش از 10 شبی که از پخش آن میگذرد، یک چیز محرز است و آن این که «پایتخت4 » در حد سه سری قبل نیست.
نگرانی عوامل
سیروس مقدم بعد از «میکائیل» قرار بود «علیالبدل» را برای رمضان شبکه یک بسازد؛ سریالی کمدی که طبیعتا با پایتخت تفاوتهای ویژه داشت اما تلویزیون تمایل داشت حتما «پایتخت 4» در کنداکتور رمضان قرار بگیرد. از همان ابتدای ساخت و حتی در طول تولید سریال، پیش فرض خود عوامل هم این بود که شاید برآیند کار به اندازه قبل قدرتمند از آب در نیاید. خشایار الوند یکی از نویسندگان سریال اینطور ابراز نگرانی کرده بود که :«امیدواریم سری چهارم از این مجموعه آبروی قسمتهای سابق را حفظ کند. به نظرم بدست آوردن موفقیت سادهتر از نگهداشتنش است، بنابراین ما همه تلاشمان را میکنیم تا «پایتخت 4» همچنان در میان مردم محبوب باشد.» یک روز قبل از پخش سریال هم محسن تنابنده، در جشن حافظ نگرانیاش را از این بابت اعلام کرد و گفت که تمام تلاششان را میکنند تا کار آبرومند باشد... . بنابراین الان با پروژهای روبهرو هستیم که خود عوامل آن هم به دلیل کمبود وقت و طولانی بودن قسمت ها یک مقدار با سختی روبهرو بودهاند.
نداشتن قصه متمرکز
برخلاف فصل اول و دوم «پایتخت» که جدای از خرده قصهها و اتفاقهای روزمره، در چارچوبی خاص حرکت میکردند و یک داستان کلی را پیش میبردند، نویسندگان سریال برای فصل سوم، داستانی واحدی تدارک ندیدند. درواقع فکر می کردند «پایتخت» آنقدر بین مردم جا افتاده و برایشان جذابیت دارد که با همان خرده قصهها هم میشود مخاطبان را پای سریال میخکوب کرد. این تفکر در «پایتخت 3» جواب داد؛ داستان براساس یک سری خرده قصه و اتفاق های کوتاه روزمره جلو رفت و نهایتا به موفقیت فراوانی دست پیدا کرد. این بار اما ماجرا کاملا فرق میکند. «پایتخت 4» برای مناسبت رمضان ساخته شده و باید 26 قسمت ادامه پیدا کند. بنابراین کاملا نیاز است که سریال داستان منسجمی داشته باشد و طبق آن پیش برود. اما نویسندگان باز هم به شیوه «پایتخت 3» پیش رفتند و حالا نداشتن قصه کلی، به نظر مخاطبان یک مقدار خسته کننده به نظر میرسد.
مشکل معمولی نبودن
یکی از ویژگیهای اصلی فصل اول و دوم پایتخت این بود که خانواده نقی معمولی، واقعا «معمولی» بودند؛ یعنی این سادگی و شباهتشان به افراد دیگر جامعه حرف اول را میزد. شاید به همین دلیل هم بود که خیلی زیاد به دل مردم نشستند. از شروع فصل سوم و پیش آمدن ماجرای قهرمانی نقی، این معمولی بودن مقداری به حاشیه رفت. حالا هم که در فصل جدید، انتخاب هما در شورای شهر ماجرا را به سمت غیرمعمولی بودن پیش برده. این مسئلهای است که خیلی از مخاطبان را دلسرد کرده.
بازار داغ تکه کلام های جدید گاف یا تخریب پایتخت؟
تبلیغات گل درشت
از فصل سوم سریال ماجرای جذب اسپانسر و تبلیغات گل درشت آن هم شروع شد. تبلیغات فروشگاه مورد نظر، روی بدنه کامیون یا بیلبوردها با انتقادهای زیادی روبهرو شد. ایراد اصلی هم این بود که چرا تبلیغات، در بستر قصه جا نگرفتهاند و به عنوان یک المان شهری، مدام تصویرشان توی ذوق میزند. در فصل چهارم هم این مسئله به نحو دیگری وجود دارد. شرکت تولید محصولات بهداشتی که اسپانسر سریال شده یک مرتبه سر از فریزر در می آورد و بیلبوردهای شهری آن بدجوری توی ذوق میزند. در صورتی که مایع ظرفشویی یا پودر لباسشویی، از جمله محصولاتی هستند که قابلیت دارند در همان اتفاقهای روزمره مورد استفاده قرار بگیرند و دیگر نیازی به نمایش نمای طولانی از بیل بورد این محصول نیست.
از مشکلات فصل چهارم سریال که بگذریم، سیروس مقدم این بار هم تازگی و خلاقیت ویژه خاص خودش را به کار وارد کرده. یکی از مهمترین ویژگیهای فصلهای مختلف «پایتخت»، تکه کلامهایی است که توسط کاراکترهای مختلف گفته میشود و هربار تا مدت ها در جامعه ماندگار میشود. درواقع نویسندگان در هر فصل، با توجه به قابلیت کاراکترها، تکه کلامهای جدیدی خلق می کنند تا جذابیت ایجاد کنند. در همین چند قسمتی که از پخش «پایتخت 4» میگذرد این تکه کلامهای جدید، کاملا به چشم آمده و در جامعه نفوذ کردهاند. از همه مهم تر تکه کلام «مگه میشه؟ مگه داریم؟» خود نقی است که در کوچه و خیابان از زبان مردم شنیده می شود. علاوه بر آن تکه کلام «بفهم! نفهم!» باباپنجعلی و «بچه بچه صحبت نکن» و «پیرمرد پرحاشیه» ارسطو که خطاب به باباپنجعلی میگوید هم از آن دسته تکه کلامهای جدیدی است که به فصل چهار راه پیدا کرده.
بازار پیدا کردن گاف هم در فصل چهارم به شدت داغ شده؛ گاف هایی که بیشتر شبیه بهانههایی برای تخریب «پایتخت» و پایین آوردن جایگاه آن هستند تا اینکه واقعیت داشته باشند. چند قسمت از سریال که گذشت، اولین آن با نام گاف بزرگ تاریخی پایتخت منتشر شد که ادعا می کرد سقوط هواپیمای مالزی و انتخابات شوراها به لحاظ تاریخی همخوانی ندارند. اینجا بود که حسن وارسته، مشاور فیلمنامه به میدان آمد و توضیح داد که قصه منطق ندارد و نباید دنبال پیدا کردن واقعیتهای تاریخی در آن گشت. چند روز بعد مورد دیگری منتشر شد:« طبق قانون چین داشتن بیش از یک فرزند جرم سنگینی بوده اما چوچانگ دو تا برادر داره.» جالب اینجاست که عدهای هم پشت این مسئله را گرفتهاند و خواستهاند برایش مفاد قانونی پیدا کنند:« قانون تک فرزندی فقط مختص پکن پایتخت چین است، نه همه شهرها.»،« این قانون در همان زمان هم الزامی نبوده و در بیشتر روستاهای چین به خاطر نقش فرزندان در كشاورزی، چند بچه داشتند.» چند روز بعد مجددا مورد دیگری کشف شد:« وقتی ارسطو و زنش تو چین دارن قدم میزنن و خرید میکنن با کدوم دوربین و توسط چه کسی دارن فیلمبرداری میکنن؟ یه جاهایی گوشی خودش دستشه و بقیه شخص سومی که معلوم نیست کی هست داره فیلم می گیره» درکامنت هایی که از سوی مخاطبان درباره این سریال منتشر می شود از این دست ایرادت عجیب و غریب بسیار است.
سرنوشت نهایی پایتخت 4 چه می شود؟