تبیان، دستیار زندگی
لطفا اهالی فوتبال، مسئولانی که غیرت مسئولیت دارند، کسانی که دلشان به حال این فوتبال و این علاقه مندان فوتبال و ورزش می سوزد، این داستان را که برای همه غیرتمندان و آدم های باشرافت ورزش«یکی داستان است پر از آب چشم» و هفته پیش با سه تن از چهره های نام آشنا ک
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آقای کفاشیان خون گریه کن


لطفا اهالی فوتبال، مسئولانی که غیرت مسئولیت دارند، کسانی که دلشان به حال این فوتبال و این علاقه‌مندان فوتبال و ورزش می‌سوزد، این داستان را که برای همه غیرتمندان و آدم‌های باشرافت ورزش«یکی داستان است پر از آب چشم» و هفته پیش با سه تن از چهره‌های نام‌آشنا که از عصاره‌های فوتبال مملکت ما به حساب می‌آیند، مطرح شده بود، بخوانند:
کفاشیان

«یک داستان برایتان تعریف کنم: یک روز یک نفر به من زنگ زد و گفت می‌خواهم برای مربیگری تیم امید، شما را ببینم. دم یک همبرگرفروشی قرار گذاشتیم. گفتم برویم داخل مغازه که قبول نکرد و گفت بد است که مردم ما را ببینند! ساندویچ را بگیر و در ماشین می‌خوریم!‌ ساندویچ را در ماشین می‌خوردیم که به من گفت: ما شما را مربی تیم امید می‌کنیم. من اصلا این آقا را ندیده بودم- البته ببخشید باید بگویم ایشان یک نفر از اهالی رسانه بود!

- گفتم: شما چکاره هستید که می‌خواهید این شغل را به من بدهید؟ گفت ما این کار را می‌کنیم اما به یک شرط!
گفتم: بفرمایید. گفت: فلان فرد، کمک شما بشود- فردی که قبلا سابقه مربیگری! در تیم امید داشت- گفتم:‌من قبول نمی‌کنم اما اگر قبول کنم، لابد بعدش می‌گویی از آن 25 نفر بازیکن، 5 نفرشان این افراد باشند، بعدش هم می‌گویی از آن 11 نفر که می‌خواهند بازی کنند، 2 نفرشان اینها باشند! در ماشین را باز کردم و گفتم برو پایین...
من الان 4 تا نوه دارم، به جان آنها قسم می‌خورم که این حرف‌ها را، آن شخص به من گفت...»
خواندید؟‌ این‌ها حرف‌های ابراهیم قاسمپور، بازیکن بزرگ و نامدار فوتبال ایران بود که به گواه کارشناسان و رسانه‌های وقت، از اعجوبه‌های فوتبال ما محسوب می‌شد. می‌پرسیم قاسمپور و امثال او کجا هستند؟ پاسخ این است در منزل، با نوه‌ها مشغول است و روزنامه‌ می‌خواند. آن هم نه روزنامه‌ورزشی، چون از اخبار دروغ آنها بدش می‌آید و روزنامه‌سیاسی می‌خواند. به چه جرم و گناهی او در فوتبال به بازی گرفته نمی‌شود؟ پاسخ را در داستان بالا که از زبان قاسمپور نقل شد، پیدا کنید. او کنار نشسته و امثال او کنج انزوا گزیده‌اند، برای اینکه تکلیف «این فوتبال» را «آن افراد» جلوی «همبرگرفروشی» تعیین می‌کنند.

آقای دکتر گودرزی، این است وضعیت فوتبال ما! آقای علی کفاشیان! نخند! خون گریه کن به حال این فوتبال که شما آن را اداره و مدیریت می‌کنی... این افراد کی هستند، از کجا آمده‌اند، با کدام صلاحیت علمی، ورزشی، انقلابی، دینی، اخلاقی، اجتماعی و... این چنین در فوتبال شلتاق می‌کنند، رسانه‌ها را اجیر می‌کنند و از سر و کول تلویزیون این مملکت بالا می‌روند...؟! آقای کفاشیان پاسخ بده!
آنها هستند که برای امیدهای فوتبال این مملکت تصمیم می‌گیرند. آن هم تصمیم با شرط! شرطشان هم این است که یک آدم مجهول‌الهویه، بی‌شخصیت، بی‌سروپا حتما باید روی نیمکت تیم امید دستیار امثال قاسمپوری باشند که عصاره این فوتبال و جزو افتخارات این ورزش به حساب می‌آیند.
آقای دکتر گودرزی، این است وضعیت فوتبال ما! آقای علی کفاشیان! نخند! خون گریه کن به حال این فوتبال که شما آن را اداره و مدیریت می‌کنی... این افراد کی هستند، از کجا آمده‌اند، با کدام صلاحیت علمی، ورزشی، انقلابی، دینی، اخلاقی، اجتماعی و... این چنین در فوتبال شلتاق می‌کنند، رسانه‌ها را اجیر می‌کنند و از سر و کول تلویزیون این مملکت بالا می‌روند...؟! آقای کفاشیان پاسخ بده! آقای رسانه به ویژه تو آقای تلویزیون جواب بده! تا کی بحث‌های انحرافی؟ تا کی علت‌ها را ندیدن و به معلول‌ها چسبیدن؟!
دارید چه بلایی سر این فوتبال و علاقه‌مندان آن می‌آورید؟! جوانان و امیدهای آینده را به دست چه ناکسانی می‌سپارید و چرا اجازه می‌دهید هر نااهل منفعت‌جو و جویای نام و نانی، فوتبال و سرتا پای آن را مضحکه خود قرار داده و از آن وسیله‌ای بسازد برای تامین منافع نامشروع خودش؟!


محمد سعید مدنی
بخش ورزشی تبیان