تبیان، دستیار زندگی
دختر جوان در حالی که به آرامی گریه می کرد گفت : من به شدت به همسرم علاقه مند هستم ولی دیگه خسته شدم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دختر نمی دیم بهتون!


دختر جوان در حالی که به آرامی گریه می کرد گفت : من به شدت به همسرم علاقه مند هستم ولی دیگه خسته شدم.

حلقه ازدواج

من پزشک هستم و خواستگاران زیادی داشتم قبل از اینکه ازدواج کنم پدرم به شدت با اینکه من با یک (نام یک قومیت خاص برده شده است) ازدواج کنم مخالفت می کرد و هر خواستگاری که با این اصل و نژاد بود قبل از اینکه به خواستگاری بیاید از سوی پدر رد می شد و استدلال می کرد آنها رسم و رسومات سختی دارند، زیادی اهل رفت و آمد هستند و در آخر با جمله «عروس را اذیت می کنند» دهان من و مادرم را می بست.


گذشت و همسرم به خواستگاریم آمد او هم پزشک بود و خانواده بسیار خوبی داشت ولی خانواده هایمان اهل یک شهر و از یک قومیت نبودند، همه چیز خیلی خوب پیش می رفت تا اینکه به عروسی نزدیک شدیم ناگهان رسم و رسومات آغاز شد. خانواده همسرم با اینکه خانواده تحصیل کرده ای هم بودند شروع به اجرای رسم و رسوماتشان کردند کارهایی که درخانواده ما اصلا باب نبود با این حال عروسی به خوبی برگزار شد ولی از فردای عروسی مشکلات بیشتر شد در رسم آباء و اجدادی آنها عروس جزیی از خانواده پدر شوهر بود و حق هیچ نوع دخالتی را در تصمیم گیری ها نداشت من باید زمانی که خسته از بیمارستان بر می گشتم تمام وقتم را به آنها اختصاص می دادم، به شدت اهل رفت و آمد به خانه ما بودند و منزل پسر را جزئی از منزل خود به حساب می آوردند، همه اعضای خانواده حتی خواهری که ازدواج کرده بود کلید منزل ما رو داشت در هفته چند روز را مهمان ما بودند و حتی شب ها در خانه یک تازه عروس می ماندن و صبح ها که من به سر کار می رفتم آنها در منزل من می ماندن، آنها در خانه من اختیار همه چیز را داشتند درب کمد ها را به راحتی باز می کردند بدون اینکه اجازه بگیرند و  تفاوتهای بسیار دیگر که بسیار کوچک بود ولی مرا رنج می داد روزی با یکی از همشهری هایشان که از دوستانم بود در این مورد مشورت کردم او قضیه را برای من روشن کرد که این رسوم شهر ماست و این اتفاقات در شهر ما کاملاً عادی و معمول است و چون تو از این شهر نیستی با این مشکلات مواجه شده ای. الان یک سال از زندگی ما می گذرد دیگر نمی توانم تحمل کنم ولی همسرم را هم دوست دارم کاش خانواده همسرم آنقدر به رسوماتشان پایبند نبودند....

***

مهم ترین هدف ازدواج رسیدن زوجین به آرامش روانی، جسمی و سکون قلب است و یکی از راههای رسیدن به آرامش انتخاب صحیح همسر است. در دین و فرهنگ ما بر انتخاب همسر شایسته و هم کفو تاکید بسیاری شده است. حال واژه هم کفو بودن زوجین به چه معناست؟
باید گفت هم کفو بودن یعنی این که هر یک از طرفین از لحاظ مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی، فرهنگی و خانوادگی بیشترین شباهت را با هم داشته باشند و هیچ یک از زوجین دارای تفاوت و یا برتری چشمگیری نسبت به دیگری نباشد.در این میان دیده می شود که کمترین توجه به تفاوت های فرهنگی صورت می گیرد ولی همین تفاوتها و شباهت ها می تواند یک زندگی را به سوی خوشبختی و یا رو به زوال هدایت کند.

هم کفو بودن یعنی این که هر یک از طرفین از لحاظ مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی، فرهنگی و خانوادگی بیشترین شباهت را با هم داشته باشند و هیچ یک از زوجین دارای تفاوت و یا برتری چشمگیری نسبت به دیگری نباشد

تشابه فرهنگی میان خانواده های زوجین می تواند موجب زندگی بدون تنش برای زوجین جوان گردد، در حالیکه تفاوت در آداب و رسوم و سنتها رایج در خانواده ها موجب می شود رفتاری که در یک خانواده بسیار عادی و طبیعی جلوه می کند برای خانواده مقابل غیر قابل تحمل و غیر منطقی تلقی شود همین موارد کوچک می تواند آغازگر آتش بزرگ اختلاف باشد.
از جمله این آداب و رسوم می توان به طرز غذا خوردن، آداب و رسوم مهمانی، طرز لباس پوشیدن، نوع حجاب و پوشش، نحوه مراودات بین زن و مرد، نوع تشریفات و پذیرایی ها.... اشاره کرد.
زمانی پیش می آید که با آمدن خواستگار برای دختری جوان مواردی که در بالا ذکر شد بسیاری جزیی و قابل حل به نظر برسد و با ایده آل به نظر رسیدن شرایط دیگر ازدواج سر بگیرد ولی باید این مورد را همیشه مد نظر داشت که آداب و رسومی که شخص با آن تربیت شده است به سختی از ذهن او خارج خواهد شد و قطعاً نمی توان این رسوم را در خانواده فرد مورد نظر از بین برد.
خانواده دختر و پسر جوانی که قصد تشکیل زندگی جدیدی را دارند باید توجه کامل را به هم کفو بودن همسران داشته باشند و در جریان انتخاب همسر سعی کنند به سمت خانواده هایی بروند که از لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم به آنها نزدیک تر باشند.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد این است که با اختلاط فرهنگی که در بعضی از شهر های بزرگ اتفاق افتاده و قومیت های متفاوتی در کنار یکدیگر زندگی می کنند، ازدواج به یک پدیده چند فرهنگی تبدیل شده و آداب و رسوم مختلف را به یکدیگر پیوند می دهد. حال کاری که از دست خانواده ها بر می آید این است که سعی کنند رسم و رسومی که خاص مناطق است را در این گونه از ازدواج ها به اجرا در نیاورند و یا زمانی که عروس و یا دامادشان از فرهنگ دیگری وارد خانواده آنها می شود بیشترین تساهل و تسامح را در مورد آداب و رسوم خود نشان دهند تا باعث رنجش و تلخ شدن زندگی به کام فرزندانشان نگردند.

برای اطلاع از طرح همسان گزینی تبیان اینجا کلیک کنید

مرضیه ولی حصاری

بخش کلوب ازدواج تبیان


مطالب مرتبط:
وقتی کفویت رنگ می بازد
عشق برای خوشبختی کافی است؟
شباهت لازم نیست، متناسب باشید



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.