تبیان، دستیار زندگی
خوب دماغش گنده است! وقتی به آیینه نگاه می کند، اولین چیزی که به چشمش می آید دماغ بزرگش است، به قول برادرش، وقتی که وارد اتاق می شود، اول دماغش می آید و بعد خودش
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دماغش لای در، گیر کرده!


خوب دماغش گنده است! وقتی به آیینه نگاه می کند، اولین چیزی که به چشمش می آید دماغ بزرگش است، به قول برادرش، وقتی که وارد اتاق می شود، اول دماغش می آید و بعد خودش، خواهرش هم می گوید احتمالا وقتی بچه بوده، دماغش لای در، گیر کرده! امان از این دماغ لعنتی ، که تمام فکر و ذکرش را مشغول کرده.

بینی دراز

-خدابیامرز مادر بزرگش همیشه می گفت: پریا جون مادر، یک کم لب و لوچه ات رو جمع کن ، می ترشی ها! آخه کی زنی با این هوا، لب رو می گیره! حالا همه دوستاش با حسرت با لب های کلفتش نگاه می کنند و بعضی ها هم آدرس دکتری که لب هاشو بزرگ کرده رو ازش می خوان و باور نمی کنن که لب های خودشه!
-راستی شنیدی زن فلانی با سه تا بچه کوچیک مُرد! رفته بود چربی های شکمش رو عمل کنه، زیر تیغ مُرد. آره پسر همسایه مون هم با این هوا هیکل رفته بود دماغشو عمل کنه، به داروی بیهوشی حساسیت داد و اونهم مُرد.
جراحی های زیبایی و حرف های تکراری، آمارهای بالا در ایران و البته قابل تامل، عدم اعتماد به نفس جوانان، تغییر معیارهای زیبایی و انتخاب همسر، تبلیغات و چشم و هم چشمی و در یک کلام فقر فرهنگی.
چه دلیلی غیر از فقر فرهنگی، آنهم از نوع شدید آن باعث می شود که فردی کار و زندگیش را رها کرده و چندین بار خودش را زیر تیغ بیندازد و درد و زجر و بستری شدن و حتی تهدید مرگ را تحمل کند؟ اصلا این شخص کار و زندگی مهمی دارد؟ چه عاملی غیر از کوته فکری باعث می شود که مردی با اصرار از همسرش بخواهد که لبانش را بزرگ و شکمش را کوچک کند؟ چقدر وحشتناک جامعه ای که مردان آن، بله مردان آن، به جای مردانگی و کار و تلاش و کسب علم و دانش، در صف طولانی جراحی های زیبایی، زمان بگذرانند.
به کجا می رویم؟ در جامعه ای که فقط داشتن ظاهر زیبا معیار و وسیله کسب اعتماد و رابطه با دیگران است و ایمان و تقوا و علم و دانش به گوشه ای گذاشته شود، آینده این جامعه چه خواهد شد؟ ملتی که درصد زیادی از جوانان آن فقط به فکر ظاهر زیبا و آراسته بودن سر و شکل خود هستند، چه پیشرفتی می خواهد بکند؟

تا دیروز نقل مجالسمان، داستان های از خود گذشتگی انسان ها، رسم بزرگی و فتوت و جوانمردی بود و امروز فکر و ذکرمان، قلیان کشیدن بانوان و ابرو برداشتن آقایان

دو دیدگاه
دو نوجوان هستند که هر دو بینی بزرگی دارند، یکی از آنها خانواده را تحت فشار گذاشته که هزینه عمل جراحی بینی را هر طور که شده،حتی با قرض گرفتن ، جور کرده و اجازه عمل را صادر کنند.
این نوجوان علی رغم مخالفت پزشک که هنوز سن رشدش پایان نیافته، دست به این جراحی درد آور می زند، چشم های پرخون و کبود گشته، صورت متورم و رنگ و رو رفته و چند روز استراحت مطلق و دور شدن از درس و مدرسه و ...
نوجوان دیگری هم هست که می داند دماغش بزرگ است، اما زیبایی های دیگرش را هم می بیند، چشمان زیبا، هیکل خوش تراش، تسلط به زبان خارجی، از حفظ داشتن چندین سوره از قرآن ، اخلاق خوب ؛او می گوید حتی اگر چندین میلیون تومان هم به من بدهند حاضر نیستم این زجر و درد را تحمل کنم و دست به عمل جراحی بزنم.
تفاوت دیدگاه این دو نوجوان از کجا آغاز شده؟ سطح فرهنگ خانواده ها؟ آموزش های مدرسه؟ برنامه های تلویزیون و ماهواره؟ کتاب ها و مجلات؟
چه بر سرمان آمده؟ ما ملتی بودیم که تا دیروز به اخلاق و ایمان و غیرت پسرانمان و به هنر و پاکدامنی و حیای دخترانمان می بالیدیم، پدران و مادرانمان به مکتب هایی میرفتند که در آنجا قرآن می خواندند، شاهنامه را از بر می کردند، درس زندگی فرا می گرفتند.
تا دیروز نقل مجالسمان، داستان های از خود گذشتگی انسان ها، رسم بزرگی و فتوت و جوانمردی بود و امروز فکر و ذکرمان، قلیان کشیدن بانوان و ابرو برداشتن آقایان.
آیا بهتر نیست برنامه ریزی بهتری برای نسل جدید داشته باشیم و به جای کلاس های مختلف ایروبیک و زومبا و باله، فرزندانمان را به کلاس های مذهبی بفرستیم؟ آیا با سر مشق قرار دادن پند های زیبای کتاب های گلستان و بوستان سعدی و دیگر کتب قدیمی ایرانی که همه در راستای انسان شدن ما آدم هاست، در خانه هایمان ، نمی توانیم از کودکی این اشعار را برای فرزندانمان سرلوحه کنیم که:

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست                         ای برادر سیرت زیبا بیار
و یا
 مردی نبود فتاده را پای زدن            گر دست فتاده ای بگیری، مردی

زینب عشقی

بخش زیبایی تبیان


مطالب مرتبط:
چرا بعضی ها همه چی دارند
آیا واقعا خداوند زیبایی را دوست دارد
من با کلاسم و اروپا رفته

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.