تبیان، دستیار زندگی
قبل از فارابی تمامی مباحث فلسفی مبتنی بر اصالت ماهیت بوده است و حتی در فلسفه فلاسفه یونان باستان سخنی از اصالت وجود به چشم نمی خورد البته در میان فلاسفه اسلامی مانند فارابی، ابن سینا و ... چنین گرایشی وجود داشت. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصالت وجود

اهداف:

  • آشنایی دانش آموزان با مفهوم اصالت وجود

چکیده:

قبل از فارابی تمامی مباحث فلسفی مبتنی بر اصالت ماهیت بوده است و حتی در فلسفه فلاسفه یونان باستان سخنی از اصالت وجود به چشم نمی خورد، البته در میان فلاسفه اسلامی مانند فارابی، ابن سینا و ... چنین گرایشی وجود داشت.

از طرفی شیخ اشراق نسبت به گرایش اصالت وجودی موضع داشت و او مفهوم وجود را اعتباری می دانست. بنابراین نظریه اصالت وجود را به واسطه اعتباری بودن مفهوم وجود ابطال نمود البته در مطالبی که او در حکمت اشراقش بیان داشته مطالبی یافت می شود که با اصالت وجود سازگاری دارد ولی نکته این است که نخستین فردی که اصالت وجود را در صدر مباحث هستی شناسی قرار داد صدرالمتالهین بوده است.

صدرالمتالهین خود در اسفار می نویسد:

من خودم نخست قائل به اصالت ماهیت بودم و سخت از آن دفاع می کردم تا این که به توفیق الهی به حقیقت امر پی بردم. صدرالمتالهین قائل است که مشائیان گرایش اصالت وجودی داشته اند و اشراقیان قائل به اصالت ماهیت بودند.

اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت

اشیاء خارجی دو حیثیت دارند یکی حیثیت وجود که بر همه اشیاء خارجی به یک معنا صدق کرده است و همه اشیاء موجود دارای آن هستند، دوم حیثت ماهوی (چیستی) که بر همه اشیاء قابل تطبیق نبوده و اختصاص به برخی اشیاء مانند مفاهیم انسان و ... دارد.

مقصود از دو مفهوم اصیل و اعتباری در این جا این است که کدام یک از دو مفهوم ماهیت و مفهوم وجود ذاتا و بدون هیچ واسطه دقیق فلسفی از واقعیت عینی حکایت می کند.

وجود اصیل است نه ماهیت. مقصود از اصیل بودن وجود این است که آن حقیقت عینی و خارجی که بالبداهه آن را می پذیریم و به آن اذعان می داریم همان وجود است. بنابراین آنچه متن خارج را پر کرده و منشاء آثار است و حقیقتا و بدون هیچ واسطه ایی موجود است همان وجود است.

مدعا این است که اصالت از آن وجود است و اعتباریت از آن ماهیت است اما دلیل بر این مطلب:

اولاً:

موجودیت از حاقّ ذات وجود انتزاع می شود و از حاق ذات ماهیت انتزاع نمی شود بلکه از ماهیت توأم با وجود انتزاع می شود، پس وقتی ماهیت ها به سبب وجود، از حد استوا نسبت به وجود عدم خارج می شوند چگونه ممکن است وجود اصیل نباشد؟

بنابراین آنچه ماهیت را به سمت وجود می برد، وجود است.

ثانیاً:

به دلیل آن که ماهیات ذاتا اختلاف دارند با اصالت داشتن ماهیت و اعتباری بودن وجود هرگز اتحاد حقیقی میان دو ماهیت تحقق نیافته و در نتیجه حمل که بیان کننده اتحاد وجودی موضوع و محمول است منتفی می شود، حال آن که صحت حمل و تحقق ان امری بدیهی است، پس این وجود است که اصیل است و ماهیت به واسطه وجود متصف به هستی می شود.

ثالثاً:

اصالت داشتن ماهیت مستلزم عدم تفاوت میان موجود خارجی و ذهنی است، وقتی تالی باطل باشد و مقدم هم مثل او باطل است.

رابعاً:

اصالت داشتن ماهیت مستلزم تشکیک در ماهیت است و تشکیک در ماهیت ذاتا راه ندارد. بنابراین از این مقدمات نتیجه می گیریم که وجود اصیل است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع:

شرح و توضیح بدایه الحکمه (محمد حسین آخوندی)


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا