تبیان، دستیار زندگی
این کتاب و متن آن بازنویسی و ترجمه شجاعی از وصایایی است که از سوی امیر المومنین علی (ع) پس از پایان جنگ صفین و بحبوحه تمامی ماجراهای منجر به پایان این جنگ، برای فرزندش امام حسن مجتبی (رع) ـ امام دوم شعیان ـ نوشته شده است و از چند وجه متنی است عجیب و شگفت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از پدر بشریت به فرزند بشر

این کتاب و متن آن بازنویسی و ترجمه شجاعی از وصایایی است که از سوی امیر المومنین علی (ع) پس از پایان جنگ صفین و بحبوحه تمامی ماجراهای منجر به پایان این جنگ، برای فرزندش امام حسن مجتبی (ع) ـ امام دوم شیعیان ـ نوشته شده است و از چند وجه متنی است عجیب و شگفت‌آور.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
آیین زندگی: وصیت نامه امیرالمومنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع)

آیین زندگی: وصیت نامه امیرالمومنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع)

مولف: سید مهدی شجاعی

ناشر کتاب : کتاب نیستان

نوع جلد: شومیز

قطع: رقعی

زبان کتاب: فارسی

سال نشر: 1388

شمارگان: 5500

چاپ جاری: 9

تعداد صفحات: 114

بسیار پیش آمده که جمله ی قصار پرمغزی شنیده یا خوانده ایم که به خیالمان توسط متفکر و صاحب اندیشه ای معاصر در واکنش به آسیب ها و ناهنجاری های انسان امروز گفته شده است، و یا ضرب المثلی نغز را سال های سال در موقعیت های گوناگون بکار برده ایم، بی آنکه بدانیم شأن نزولش کجا و گوینده ی واقعی اش چه کسی بوده.

اما روزی همانند امروز، کتابی همانند «آیین زندگی» را که دربرگیرنده توصیه های حضرت امیر (ع) به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع) است، در دست می گیریم و تورقی می کنیم. صفحاتی از آن را می خوانیم و به وجد می آییم ... نه تنها لطف کلام و عمق معنای آن وجود ما را دربر می گیرد و سرشار از شور می سازد؛ بلکه از درک این نکته که آن جملات قصار یا ضرب المثل های حکیمانه که سال ها استفاده کرده ایم،گوینده‎ اش کسی نبوده جز حضرت امیر (ع)، شگفت زده می شویم و بدین سبب قدر و قیمت آن سخنان، به سبب شأن صاحب سخن، برای ما چندین برابر می شود. چراکه نه، در زمانه ای که بسیاری سخنان هنوز فاصله دهان گوینده تا گوش شنونده را طی نکرده بَیات می شوند (تازه اگر تکراری نباشند)؛ سخنانی را که قریب به چهارده قرن عمر کرده و کهنه نشده اند، باید بر برگ زر نوشت.

حال تصور کنید که کتابی در دست داشته باشیم از آن امام همام که سراسر آن از چنین محتوایی برخوردار باشد. کتابی که اگر بخواهیم زیر بخش های ارزنده اش را خط بکشیم، کل کتاب خط خطی خواهد شد، از آغاز تا پایان. پس از خیر خط کشیدن زیر جملات مهم آن گذشته و کتاب را جایی دم دست می گذاریم که هرازگاهی تفألی بدان بزنیم و حظی ببریم.

کتاب «آیین زندگی» ترجمه و شرح نامه سی و یکم نهج البلاغه است؛ شامل وصایای حضرت علی (ع) به امام حسن (ع). نام کتاب به خوبی گویای محتوای ارزنده آن است. کتابی که حاصل ترجمه و بازنویسی سید مهدی شجاعی از سفارش ها، موعظه ها و رهنمودهایی است که در حقیقت دستورالعمل کاملی برای زندگی در دنیا و اندوختن برای آخرت محسوب می شود. آیین زندگی به همت نشر نیستان منتشرشده و به چاپ نهم رسیده است. با شمارگان پنج هزارتایی کتاب در هر چاپ که نشان از اقبال عمومی این کتاب در بین مخاطبانی از طیف های مختلف دارد.

فرزند جانم! دلت را با نصیحت زنده گردان و با زهد و بی رغبتی به این جهان بمیران و با یقین قوتش بخش و با حکمت چراغانی‌اش کن و با یاد مرگ ـ هوای طغیان و عصیان از او بستان و ـ خوارش گردان.

نوشته شدن این نامه حکایتی آموزنده دارد. جنگ صفین به پایان رسیده و حضرت علی (ع) در راه بازگشت برای فرزند ارشدش نامه ای می نویسد که صرف نظر از اهمیت محتوای، آن شرایط نوشته شدن آن نیز درخور اعتنا و توجه است. چرا حضرت نامه ای را که می توانست به شکلی محرمانه نوشته و به دست فرزندش برساند، به گونه ای نوشته که گویی مخاطبانی جمعی را در نظر دارد؟

جنگ صفین به پایان رسیده و غوغای حکمیت برپاست و حضرت امیر (ع) از جهل و ظاهربینی برخی مسلمانان زخم های عمیق خورده. شاید ازاین روست که توصیه و وصیت به فرزند را بهانه کرده و آنچه در دل دارند به شکلی آشکار و عمومی می نویسند.

شاید بتوان گفت که حضرت برای تمام امت و فراتر از آن، برای تمامی بشریت پدری کرده است و از لحظه کوتاهِ فراغتِ پس از جنگ استفاده فرموده و جامعه بشری-علی‌الخصوص جوانان- را با نصایح ژرف و موثر خود وام‌دار نموده است. به ویژه در این زمان که نه پدران‌مان فرصت نصیحت کردن دارند و نه ما گوشی برای شنیدن داریم. از یکسو پدران با این بهانه که خسته کارند و دارند برای ما تلاش می‌کنند غفلت خود را توجیه می‌کنند و از سوی دیگر ما به این خاطر که خود را خسته نصیحت‌های مکرر می‌بینیم، گوش از نصیحت‌های دلسوزانه آنان می‌گیریم(گویا به من هم احساس پدری دست داده).

اما بخوانیم وصیت بهترین پدر را، که بشریتی را یتیم ندیدن خود کرده است:

«از: پدری که در آستانه مرگ ایستاده است. و عبور شتابناک زمان، به باور جانش نشسته است. و حیات این جهان را پشت سر نهاده است و تسلیم روزگار گشته است. به نکوهش دنیا پرداخته است. در سرای مردگان مسکن گزیده است. و پای در رکاب عزیمت فردا نهاده است.

به: فرزندی که دل به آرزوهای محال سپرده است. و پای در مسیر نیستی نهاده است. در تیررَس بیماری‌ها نشسته است، و وام‌دار روزگار گشته است. و آماج مصائب اندوه‌بار قرار گرفته است. و به بندگی دنیا درآمده است. و به تجارت غرور مشغول گشته است. و بدهکار وادی فنا شده است. و تن به اسارت مرگ داده است. و هم‌پیمان دغدغه‌های غم‌بار گشته است. و هم‌نشین داغ‌های اندوه‌بار شده است. و در نشانه‌گاه آفات و بلیّات، سکنی گزیده است. و زمین خورده و خاک‌مال شهوت‌ها شده استو جانشین مردگان گردیده است.»

خلاصه کلام اینکه کتاب حاضر چنان که از نامش پیداست کتابی است کارآمد برای زندگی، سرشار از سخنان حکیمانه که شاید پاره ای از آن ها به دلیل مورداستفاده قرار گرفتن در قالب هایی متفاوت برای خواننده آشنا باشند اما این آشنایی چیزی از قدر و اهمیت این سخنان نمی کاهد. بلکه برعکس این بار به دلیل برقراری ارتباط با آن ها در منبع اصلی خود و در کنار دیگر سخنان حکیمانه می تواند از تأثیری دوچندان بر مخاطب برخوردار شده رو ح ذهن او را جلا دهد.

در بخشی از ترجمه شجاعی از این متن می خوانیم:

فرزند جانم! دلت را با نصیحت زنده گردان و با زهد و بی رغبتی به این جهان بمیران و با یقین قوتش بخش و با حکمت چراغانی‌اش کن و با یاد مرگ ـ هوای طغیان و عصیان از او بستان و ـ خوارش گردان. از او اعتراف بگیر و دیده‌اش را بر فجایع دنیا باز کن و او را از حمله و غلبه روزگار و زشتی گردش شب‌ها و روزهای کج مدار بر حذر دار.

اخبار و احوال گذشتگان را برایشان ترسیم کن و یادش بیاور که از ابتدا بر سر پیشینیان چه آمده است. و در دیار و آثار گذشتگان سیر کن و ببین! دقیق ببین که آنان چه کردند؟! از که جدا شدند، به کجا کوچ کردند و در کدام منزل فرود آمدند. بی تردید به این نتیجه خواهی رسید که: آنان از یاران جدا شدند و هجرت به دیار غربت کردند و چنان است که تو در اندک زمان یکی از آنان خواهی بود.


منابع:
الف کتاب
جاکتابی
فارس