دیگر اجازه ورود به افراد سیاسی نمیدهیم
وزیر ورزش: دولت باید در امور فدراسیونها دخالت کند!
وزیر ورزش و جوانان دغدغههای ویژهای دارد که همین دغدغهها، روزنههایی از امیدواری را پیش روی کسانی قرار میدهد که سالهاست از اعماق وجودشان فریاد میزنند: راهنجات ورزش، احیای فرهنگ و اخلاق است.
گرچه طی سالیان سال هرگاه حرف از فرهنگ و اخلاق در ورزش شده، خیلی زود آن حرف رنگ و بوی شعار به خود گرفته است، اما فعالیتهای اخیر وزارت ورزش و جوانان و تاکیداتی که دکتر گودرزی همواره داشته است، نشان از ظهور فصلی نو دارد؛ البته به شرطی که جریانات مخرب و مقاومتهای رایج، قطاری که وزیر و همکارانش بر آن سوار هستند را از مسیر خارج نکند. این دغدغهها و نگرانیها، وجود جریانات مخرب، ریشه قطور فساد در ورزش و اهداف و برنامههای نفر اول ورزش کشور برای مبارزه با مشکلات و رساندن این کشتی به ساحل موفقیت، موضوعات مطروحه در گفتوگوی کیهان ورزشی با دکتر گودرزی بود؛ گزیدهای از صحبتهای وزیر ورزش با قدیمیترین نشریه ورزشی ایران در ادامه میآید:
درخصوص بحث اخلاق و فرهنگ باید عرض کنم همان شعاری را که روز اول دادیم و در مجلس هم تاکید داشتم و جزو برنامههایم بود، پیگیر آن هستیم. ما از آن شعارها مطلقا کوتاه نیامدهایم و البته الان دارد به صورت قانون، تدوین میشود که این قانون به عنوان یک لایحه از طرف دولت برای تصویب به مجلس خواهد رفت تا به صورت قانون دربیاید. این قانون تحت عنوان اخلاق حرفهای خواهد بود که منبعث از اخلاق و فرهنگ در کل و کلانش است. ما به دنبال این هستیم و در عین حال برای حاکمیت اخلاق، ابتدا باید رذیلتهای اخلاقی را در جامعه ورزشی از بین برد. طبیعی است که در روند این پاکسازی، کسانی که سالیان دراز، این رویه را حاکم کردهاند، مقاومت خواهند کرد. در همین مقاومتها، شاهد تنشها خواهیم بود که عدهای مانع تغییرات میشوند و همواره به طور طبیعی تعارض و تنش ایجاد میشود. البته ما درصددیم که انشاءالله این را محقق کنیم.
*کسانی که میخواهند در حوزه ورزش و وزارت ورزش کار کنندحتما باید ورزشی باشند. همانطور که در حوزه نظام پزشکی، تخصص الزامی است، در این حوزه هم حتما باید متخصص ورزش باشند تا بتوانند کار کنند. این اجبار به علت جلوگیری از ورود افراد سیاسی ناآشنا به ورزش است که از رانت و مزایایی استفاده میکنند. برای تدوین اخلاقنامه یا آییننامه اخلاق در ورزش که همان اخلاق حرفهای است، چندین کشور مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
کشورهایی که نظام نامههای اخلاقی آنها پیاده شده، احصا شدهاند.
* اگر «قهرمانی به هر قیمت»! به عنوان یک استراتژی قلمداد شود مسائل فرهنگی به حاشیه و محاق میرود. چنانچه «قهرمانی به هر قیمت» یا «برد به هر قیمت» جزو برنامههای یک فدراسیون باشد؛ دوپینگ، تبانی، زدوبند و... برای چنین فدراسیونی موجه خواهد شد! مانع بعدی، مسئله پول است. یکی از تبعات و آثار سوء حرفهایگری، مسئله بیفرهنگی و بیاخلاقی است، البته ضعف قوانین هم هست و باعث میشود که حرفهایگری افسارگسیخته شروع به فعالیت کند و در نتیجه پول که مطرح میشود بسیاری از معضلات در حاشیه پول خود را نشان میدهد بعضی از آدمها در اینجا به دنبال این هستند که به هر قیمتی، آن را به دست آورند!
کسانی که میخواهند در حوزه ورزش و وزارت ورزش کار کنندحتما باید ورزشی باشند. همانطور که در حوزه نظام پزشکی، تخصص الزامی است، در این حوزه هم حتما باید متخصص ورزش باشند تا بتوانند کار کنند. این اجبار به علت جلوگیری از ورود افراد سیاسی ناآشنا به ورزش است که از رانت و مزایایی استفاده میکنند. برای تدوین اخلاقنامه یا آییننامه اخلاق در ورزش که همان اخلاق حرفهای است، چندین کشور مورد مطالعه قرار گرفتهاند
* عدهای از طریق ورزش ارتزاق میکنند و معاش خود را به دست میآورند. این عده، ورزشی نیستند و از اخلاق و فرهنگ در ورزش نیز بیبهرهاند. مدیرانی هستند که ضعف دانش دارند و پالایش نشده و در طی سالها، از بدنه ورزش رشد نکرده و ناگهان در موضعی قرار گرفتهاند که این ضعفها دست به دست یکدیگر میدهند و بیاخلاقی و بیفرهنگی را حاکم میکنند.
*در خصوص اصلاح ساختار فدراسیونها، با مشکلاتی روبرو بودهایم که اینها اساسنامه تیپ معینی ندارند. هر فدراسیونی بر حسب شرایط خودش، اساسنامهای نوشته است. بعضیها به طور کل مستقل هستند و یک کشور مستقلی شدهاند در یک کشور مستقل دیگر به نام ایران! که این وضعیت، خوب و جایز نیست. در واقع باید سهم و حقی برای دولتها قائل شوند تا آنها بتوانند در این ارتباط، به فدراسیونها کمک کنند.
* فدراسیونها در واقع تابعی هستند از شرایط مدیریتی حاکم بر استراتژیهایی که توسط مدیریت کلان تبیین و تعریف میشوند. یک رویکرد غلط ایجاد شده و آن هم عدم دخالت دولت و دولتهاست. در صورتی عدم دخالت دولت خوب است که فدراسیونها بتوانند سرپای خودشان بایستند، اما وقتی که دولت، بودجه و امکانات را میدهد، حتی رئیس فدراسیون، اجازه خروجش را هم از دولت میگیرد و خلاصه همه چیزش- از الف تا ی- را دولت باید تأمین کند ولی بعدا در هیچ چیزی دخالت نکند، مگر چنین چیزی امکان دارد؟! این منطق غلط است.
* بسیاری از فدراسیونها و مبنای نیاز مردم شکل نگرفتهاند. یک عده مثلا ده، بیست نفر دور هم جمع شدهاند و از «لابی» سیاسی و قدرتهای سیاسی هم استفاده کردهاند و فشار آوردند تا اینکه به صورت یک فدراسیون درآمدهاند. این فدراسیون، دیگر به معنای واقعی، فدراسیون نیست. خیلی از اینها تأسیس شدهاند. من یادم هست که قبلا 16، 17 فدراسیون داشتیم که الان به 48 فدراسیون رسیده است. یکی از این فدراسیونها (انجمنهای ورزشی)، خودش 16 انجمن دارد که حدود 58 رشته را سر و سامان میدهد، که سامان هم نمیدهند!
بنابراین هیچ کدام از این فدراسیونها براساس آمایش شکل نگرفتهاند و جنگلی شده از یک سری سلایق که برای خودشان فدراسیون شدهاند، تازه ما هنوز هم با درخواست تأسیس فدراسیونهای مختلف مواجه هستیم.
*هر کس در هر انتخابات فدراسیون ورزشی مدعی شد که نماینده وزیر ورزش است، دستش را بگیرید و همان جا نگه دارید و به من زنگ بزنید تا پیش شما بیایم تا ببینم این فرد بر چه اساسی چنین ادعایی را مطرح کرده است.
* قوانین داخلی ما نمیتواند خیلی از روسای فدراسیونهای ورزشی را تحت تاثیر قرار بدهد. خیلی از این آقایان چشم به خارج از ایران دوختهاند و به محض اینکه به آنها بگوییم چرا این خطا را میکنید، در جواب خواهند گفت که ورزش ما با تعلیق روبرو خواهد شد. این افراد به وسیله چماق تعلیق با دولت برخورد میکنند؛ گیوتین تعلیق را بالای سر دولت نگاه داشتهاند که اگر دولت بخواهد از نو حسابکشی کند، این گیوتین را رها کنند! مثلا بگویند اگر فلان کار را انجام بدهید، دچار تعلیق جهانی میشویم. آن خارجی هم که دلش به حال ما نسوخته است. به خاطر یک رای رئیس فدراسیون حاضر است هر کاری را انجام دهد. هر بار هم که تعلیقی روی داده، سالیان دراز، ورزش ما را با مشکل مواجه ساخته است راههایی برای جلوگیری از این کار وجود دارد. ما به دنبال این هستیم که هم داخلی و هم قانونیاش کنیم، خودمان نظارت داشته باشیم و از سیستمهای نظارتی همچون قوهقضائیه و قوه مقننه خواهش کردیم که به صورت نهادینه وارد شوند. هر جا که نارسایی ببینیم و تیغ ما برش نداشته باشد یا دخالت دولت محسوب شود تلاش میکنیم تا از طریق سازمانهای ناظر، کنترل و اصلاح کنیم. ما به دنبال اصلاحش هستیم و به هیچوجه کوتاه نمیآییم.
* در برخی از زمینهها در حوزههای تیمهای مختلف، ما اخلاق را هم باختهایم. باید فکری به حال این وضعیت کنیم. باید این روند اصلاح شود. ما، نه فکر براندازی کسی هستیم و نه دنبال کودتا علیه جریانی، اعتقاد من این است که یک اندیشه فنی بر فوتبال ما حاکم نیست و به تبع آن یک اندیشه فرهنگی- اخلاقی هم بر آن حاکم نیست. چرا؟ برای اینکه بر اساس گزارشهایی که در اینچئون به من دادند تیم فوتبال ما در آن جا، گسیختهترین تیم موجود بوده است. تیمهای رشتههای دیگر این گونه نبودند، مثلا تیم تکواندوی ما عین یک گروهان سربازی، کاملا در اختیار مدیریت تیمش بود. همه با هم و منضبط بودند و نتیجه هم گرفتند. تیم کبدی ما- چه در بخش دختران و چه در بخش پسران- عین سربازان واقعی کار میکردند. کسانی که ناظر فنی بودند، گزارش دادهاند که تیم فوتبال ایران در اینچئون گسیخته بود. وقتی که ناظر اخلاقی هم بر کارشان نظارت نداشته باشد همین میشود. این اشکال بزرگی است که ما هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اخلاقی میبازیم.
* این رویه باید عوض شود. اگر رئیس فدراسیون میتواند این تغییرات را انجام بدهد، بسما... !
اگر نمیتواند انجام دهد، باید گروههای دیگری این کار را انجام دهند. آنها چه کسانی هستند؟ افراد محق هستند. رسانهها، سازمانهای ناظر، دولت و ... میتوانند در تغییر و اصلاح روشهای غلط ایفای نقش کنند. این موضوع که میگویند دولت دخالت نکند اشتباهی جا افتاده است، یا اینکه به زور آن را جا انداختهاند. شاید کسانی در گفتن این حرف منافعی داشته باشند که بگویند دولت حق ندارد. مگر میشود در یک کشور مستقلی که این همه برای استقلالش خون داده و جان داده، این همه شهید و مجروح داده، اجازه بدهند که تحت تأثیر مجامع جهانی، آنجا بدون هیچگونه نظارتی، یک حکومت خودمختار و خودکامه درست کنند؟! کسی این را برنمیتابد و باید تغییر کند. خودشان هم باید این فضا را تغییر بدهند.
استقلال و پرسپولیس در شرایط مساوی پیش رفتند، اما حاشیههای استقلال خیلی کمتر از حواشی پرسپولیس است. نه الان، بلکه در طول تاریخ این چنین بوده است. بنابراین وضعیت موجود، از ذات این دو نیز نشأت گرفته است و این اتفاقات که شاهدش هستیم، رخ میدهد
* فدراسیون فوتبال باید تلاش کنند تا مسیرشان اصلاح شود، اگر این کار را نکنند مورد اعتراض مردم قرار میگیرند. یکی از اعتراضهای آنها، به شکل عدم حضور مردم در ورزشگاههاست. یکی دیگر از اعتراضهای مردم این است که فوتبال حرفهای را با آن همه پولی که در آن هزینه شده، محکوم میکنند. سر ماجرای شفافسازی قراردادها دیدید که عموما از دیدگاه وزارت ورزش حمایت و دفاع کردند حتی رسانههایی هم این گونه نبودند، مجبور شدند که قبول کنند.
* قبل از اینکه وینگادا سرمربی تیم فوتبال امید شود، چند گزینه فنی، با اخلاق، متین، متدین و موفق را به فدراسیون فوتبال پیشنهاد کردیم که نپذیرفتند. بهانه آنها این بود که این آقا حتما باید با سرمربی تیم ملی هماهنگ باشد. هماهنگی مطرح نیست و امکان دارد جریاناتی باشد که ما اثرات آن را در جاهای دیگر هم میبینیم!
* امیدوار بودم که تا پایان شهریور دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را به وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان خصوصی سازی واگذار کنند. در این صورت بخش خصوصی طبعا مدیریت خواهد کرد و احتمالا از مدیران قویتری بهره خواهد برد.
الان مشکل ما این است که دولت نمیتواند این پولهای کلان را به ما بدهد.
* پول دادن به ورزش حرفهای خلاف قانون است- اگر قبلا هم این کار را کردهاند، خلاف قانون بوده است. ثانیا ما نمیتوانیم سهم سایر رشتهها- از قبیل ورزش آماتور، همگانی و قهرمانی- را به ورزش حرفهای بدهیم. ثالثا دولت پول فراوانی در اختیار ندارد که بتواند سالانه صدمیلیارد تومان به این دو باشگاه تزریق کند. بنابراین منطقا باید از اسپانسر استفاده شود. اسپانسری که 30 میلیارد هزینه میکند طبیعتا میخواهد اعمال نظر کند، پس باشگاههای مذکور به هیئت مدیره واگذار، و تفویض اختیار خواهد شد. آنها هم بایستی بر اساس قانون تجارت و قانون شرکتها، این دو باشگاه را اداره کنند و ما هم ناظر بر کارشان هستیم.
* استقلال و پرسپولیس در شرایط مساوی پیش رفتند، اما حاشیههای استقلال خیلی کمتر از حواشی پرسپولیس است. نه الان، بلکه در طول تاریخ این چنین بوده است. بنابراین وضعیت موجود، از ذات این دو نیز نشأت گرفته است و این اتفاقات که شاهدش هستیم، رخ میدهد. به طور مثال سلیقه هیئت مدیره این است که فلان مربی توفیق ندارد و او را کنار میگذارند. این مربی، فرافکنی و جنجال و هتاکی را شروع میکند و به دیگران «انگ» میزند بدون اینکه بتواند اثبات کند. افرادی هستند که این جنجالها را به وجود میآورند و شما که مدیر هستی، کاری از دستت بر نمیآید. رسانهها با این آدم مصاحبه میکنند و او هر چه که دلش خواست و از دهانش خارج شد، میگوید! اگر این باشگاهها به بخش خصوصی واگذار شود، در آن صورت اگر یک مربی چنین حرفهایی را بزند، به او میگویند از فردا دیگر نیا!
بهمن اسدی بخش ورزشی تبیان