تبیان، دستیار زندگی
زبان یکی از استعدادهای شگفت انگیز و درخشان بشر است؛ زیرا در بین مخلوقات جهان، انسان تنها موجودی است که زبان ملفوظ دارد و می تواند با آن افکار و عواطف آن را به دیگران انتقال دهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسم از نظر معنی

زبان یکی از استعدادهای شگفت انگیز و درخشان بشر است؛ زیرا در بین مخلوقات جهان، انسان تنها موجودی است که زبان ملفوظ دارد و می تواند با آن افکار و عواطف آن را به دیگران انتقال دهد.

آسیه بیاتانی -بخش ادبیات تبیان
فارسی

در مقاله قبل در مورد نقش بدل و منادایی یک اسم در جمله و انواع منادا صحبت شد. در این مقاله اسم را از لحاظ معنی مرور می کنیم.

اسم ها را از لحاظ معنی میتوان به اسم ذات (محسوس) و معنی (معقول) و بین بین تقسیم کرد.

اسم های ذات:

اسم های ذات به اسم هایی می گویند که معمولا به حواس ظاهر در می آیند و وجودشان قائم به خود است نه به غیر. بنابراین اسم های ذات عبارتند از:

اسم جمادها، اسم جایها، اسم های آلت، اسم گیاهان، اسم حیوانات، اسم رنگ ها، اسم بوی ها، اسم مایعات، اسم غذاها، اسم لباس ها و اسم آدمیان.

اقسام اسم معنا:

اسم معنا یا مجرد یا معقول آن است که وجودش وابسته به دیگری باشد و به حواس ظاهر در نیاید. مانند: کردار، دوستی و....

مهمترین اسم های معنا نام آواها، اسم الفا1 مصدرها و اسم های مصدر هستند.

نام آواها:

یعنی نام صداهای طبیعت، انسان و محیط اطراف انسان؛ مثل خش خش، پچ پچ و شر شر

مصدر:

یعنی آنکه بر کار یا حالت یا بودن یا شدن دلالت کند بدون قید زمان و نشانه آن پسوند " َ ن" است. مانند: بودن، شدن، اندیشیدن، آمدن، خوردن.

اسم مصدر:

اسم مصدر یا حاصل مصدر کلمه ای است به جز مصدر که بر معنی مصدر دلالت می کند.

اسم لفظ:

اسم یا عبارتی که نوع و نقش کلمات و عبارات را بیان می کند.

بر روی هم اسم های معنا بر این امور دلالت می کنند:

کیفیت، حالت، عواطف، عمل و کار، مقدار، ابهام، تعجب، علت، غایت، استفهام، اشاره، کوچکی، بزرگی، نفی.

بسیاری از اسم های یاد شده یا مصدرند یا اسم مصدر. بنابراین اسم های مصدر و مصدر گاهی بر حالت و کیفیت و عواطف و مقدار هم دلالت می کنند.

مثال برای اسم مصدر و غیر مصدر کیفیت و حالت: انسانیت، بربریت، فهم، وجدان، شادی، خنده، ترس، وحشت، خوبی، ترحم،آرامش، سوز و گداز، جوش، دانش، دانایی، خرد، عقل و رنج.

مثال برای اسم مصدر و غیر مصدر مقدار: اندازه، مقدار، مثقال، فراوانی، کثرت، کمیت، عظمت.

پسوندهایی که بر مکان دلالت می کنند عبارتند از: زار، گاه، کده، ان، له، لاخ، وند، سار، ساره، بار، نا، سر، سیر، مان، لان، دان و....

اسم های با نشانه، بی نشانه و اسم های سماعی:

برخی از اسم های یاد شده دارای نشانه های لفظی اند از قبیل: پسوند، پیشوندف شبه پسوند و شبه پیشوند. از آن جمله اند اسم های زمان، مکان، آلت، گیاه و مصدر که ما در اینجا توضیح مختصری درباره آنها می دهیم:

اسم مکان:

اسم مکان بر جا و مکان دلالت می کند و بر دو قسم است: با نشانه و بی نشانه.

اسم های مکان با نشانه، با پسوندها و شبه پسوندها شبه پیشوندها مشخص می شوند:

پسوندهایی که بر مکان دلالت می کنند عبارتند از: زار، گاه، کده، ان، له، لاخ، وند، سار، ساره، بار، نا، سر، سیر، مان، لان، دان و....

مثال: گلستان، گیلان، دانشگاه، دانشکده، نهاوند، سردسیر، فراخنا، قلمدان و......

این شبه پسوندها نیز بر مکان دلالت می کنند: سرا، خانه، جای، کوی، محله، مثال: مهمانسرا، داروخانه، کردکوی، کنار محله.

این شبه پیشوندها نیز بر مکان دلالت دارند: سر، سار، جلو، پیش، پس، پشت، عقب، بالا، کنار، زیر. مثل: بالاخانه، پشت در، زیر زمین، پستو.

اسم مکان بی نشانه:

اسم های مکان ممکن است سماعی و بی نشانه لفظی باشند، از آن جمله اند: دشت، کوه، صحرا، خانه، حجره، جا.

اسم آلت:

اسم آلت یا نرم افزار آن است که بر آلت و ابزار کار دلالت می کند و به دو قسم با نشانه و بی نشانه تقسیم می شود.

اسم های آلت با نشانه با این پسوند و ادات مشخص می شوند: ه، رنجن، اورنجن، آورنجن، ماله، رنده، استره، گیره.

شبه پسوندهای آلت عبارتند از: افزار و ابزار مانند: نوشت افزار، نرم افزار، سخت افزار.

اسم آلت بی نشانه: اسم های آلت ممکن است بی نشانه و سماعی باشند مانند: تیشه، اره، تبر، گرز، شمشیر، کار و چنگال.

اسم زمان:

اسم زمان بر زمان دلالت می کند و به دو قسم بی نشانه و با نشانه تقسیم می شود. اسم زمان بی نشانه و سماعی مانند: روز، ماه، سال، هفته، دقیقه، ثانیه و.....

اسم زمان با نشانه با این پسوندها و شبه پسوندها ساخته می شوند: گاه، ان، ستان، گه، گاهان.

گاه ، گه: صبحگاه، شامگاه، دیرپاه، پگاه، صبحگه، شامگه

ِ ستان: تابستان، زمستان

گاهان و گهان: سحرگاهان، شامگاهان، سحرگهان، شامگهان

دم: سپیده دم، صبحدم

ان: بامدادان، بهاران، برگ ریزان


منابع:
دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشید ورد
دستور زبان فارسی، حسن احمدی گیوی