چند نکته طلایی برای دانشجویان!!
جوهره علم الهى از عبودیت و بندگى خدا سرچشمه مى گیرد، چنان که در آیات سوره کهف آمده: «عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ... وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا» دانشى به من بیاموز که راهگشاى من به سوى هدف و مقصد باشد یعنى من دانش را تنها براى خودش نمى خواهم، بلکه براى رسیدن به هدف مى طلبم. (کهف: 66)
در روزهای آخر تعطیلات به سر می بریم و چند صباحی دیگر هر کدام ما بر سر یکی از کرسی های علم حضور پیدا خواهیم کرد؛ گروهی مدرسه و گروهی در دانشگاه مشغول خواهیم شد.
همان طور که همه ی ما می دانیم اسلام برای علم و علم آموزی، مقام معلم و طلب علم ارزش بسیاری قائل شده است و در این رابطه سخن بسیار گفته است.
در این مقاله بر آن هستیم نکاتی از آیات سوره کهف را مرور کوتاهی داشته باشیم و نکاتی که برای فصل تعلیم و تعلّم به آن نیازمند هستیم را استخراج کرده تا انشاءلله در مسیر تعلیم و تعلّم از آن استفاده نماییم.
دانش وسیله است برای رسیدن به هدف
همواره علم را براى عمل باید آموخت چنان که موسى به دوست عالمش مى گوید: "مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا" (دانشى به من بیاموز که راهگشاى من به سوى هدف و مقصد باشد) یعنى من دانش را تنها براى خودش نمى خواهم، بلکه براى رسیدن به هدف مى طلبم.
ادب شاگرد و استاد
در گفتگوهایى که میان موسى و آن مرد عالم الهى رد و بدل شد، نکته هاى جالبى پیرامون ادب شاگرد و استاد به چشم مى خورد.
خداوند در سوره کهف می فرماید: «پقَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا* قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا:
موسى به او گفت: «آیا تو را- به شرط اینكه از بینشى كه آموخته شدهاى به من یاد دهى- پیروى كنم؟»
گفت: «تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى.» (کهف، 66-67)
از آیه های 66 و 70 سوره ی كهف كه درباره ی موسی و خضر است، می توان نکاتی را برای فصل تعلیم و تعلّم یافت که سر لوحه ی راهمان باشد.
یكم: موسی خود را پیرو خضر معرفی می كند.
دوم: موسی برای شاگردی، از استاد اجازه می گیرد. استادی كه خودش اجازه دهد، با استادی كه بی اجازه در مجلس درسش حضور پیدا كنی، تفاوت دارد. (هَلْ أَتَّبِعُكَ)
سوم: در مقام تواضع، علم استاد را بسیار معرفى مى کند و خود را طالب فراگرفتن گوشه اى از علم او (مما).
چهارم: از هَلْ أَتَّبِعُكَ فهمیده می شود كه شاگرد باید دنبال استاد برود، نه به عكس. لذا از آداب یادگیری و یاد دهی، آن است كه شاگرد، زودتر از استاد به كلاس وارد شود و دیرتر از او از كلاس خارج گردد.
پنجم: بسیاری از دانشجویان، در سوال كردن عجله می كنند و هنگامی كه استاد در حال ارائه درس است و هنوز درس پایان نیافته، آنها به فكر سوال خودشان هستند. خضر به موسی گفت: از من هیچ مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو كنم.»
ششم: از علم استاد به عنوان یک علم الهى یاد مى کند (عُلِّمْتَ).
هفتم: از او طلب ارشاد و هدایت مى نماید (رُشْدًا).
هشتم: در پرده به او گوشزد مى کند که همانگونه که خدا به تو لطف کرده و تعلیمت نموده، تو نیز این لطف را در حق من کن. (تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا).
نهم: موسى با آن مقام بزرگى که داشت (پیامبر اولوا العزم و صاحب رسالت و کتاب بود) این همه تواضع مى کند یعنى هر که هستى و هر مقامى دارى، در مقام کسب دانش باید فروتن باشى.
دهم: او در مقام تعهد خود در برابر استاد، تعبیر قاطعى نکرد بلکه گفت: «سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ صَابِرً: انشاء الله مرا شکیبا خواهى یافت.»
این نکته هم ادبى است در برابر پروردگار و هم در مقابل استاد که اگر تخلفى رخ دهد، هتک احترامى نسبت به استاد نشده باشد.
ذکر این نکته نیز لازم است که این عالم ربانى در مقام تعلیم و تربیت نهایت بردبارى و حلم را نشان داد، هرگاه موسى بر اثر هیجان زدگى، تعهد خود را فراموش مى کرد و زبان به اعتراض مى گشود او تنها با خونسردى در لباس استفهام مى گفت: "من نگفتم نمى توانى در برابر کارهاى من شکیبا باشى".
یازدهم: برخی علوم با عقل و تجربه به دست نمی آید و تنها از سرچشمه علم الهی باید اخذ شود، مانند علم انبیاء.
دوازدهم: علم دین را باید از کسی آموخت که عبد و بنده خدا باشد و انسان را به خدا نزدیک کند.
سیزدهم: خداوند در میان مردم، عالمان گمنام و ناشناسی دارد که اگر بجوییم و بگردیم، آنها را می یابیم و از علم و حکمتشان بهره مند می شویم.
چهاردهم: مراتب انبیاء در بهره مندی از علم و کمال متفاوت است و علم آنها محدود و قابل افزایش است.
پانزدهم: برای رسیدن به رشد و کمال، علم و آگاهی و معرفت لازم است.
شانزدهم: طالب علم باید دربرابر استاد، با ادب و متواضع باشد تا آنچه می آموزد، مایه رشد و کمال وی شود.
تعلیم و تربیت؛ عالی ترین هدف بعثت
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ
اوست که در میان امّیّان[(مردم مکه، که غالباً بیسواد بودند)] فرستاده ای از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان تلاوت کند و آنان را[از پلیدی های عقیدتی واخلاقی و عملی] پاکیزه کند و به آنان کتاب [آسمانی] معارف دینی و عقلی آموزد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «روز قیامت مردی را می آورند با حسناتی چون ابرهای انبوه و کوه های استوار.
او می گوید: پروردگارا، اینها را من انجام نداده ام. از کجا آمده اند؟
خداوند می فرماید: اینها همان دانشی است که به مردم آموختی و بعد از تو به آنها عمل می شد.» (بحارالانوار، ج2، ص 18)
همچنین حضرتش فرمودند: «بهترین صدقه این است که انسان عملی را بیاموزد و سپس آن را به شخصی آموزش دهد.» (منیة المرید، ص 105)
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «همه موجودات روی زمین، حتی ماهیان دریا، بر جوینده دانش درود می فرستند.» ( بحارالانوار، ج1، ص 173)
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منـابـع:
تفسیر نمونه، ج12، ص: 518- 523
نور الثقلین، جلد 3، صفحه 289
سایت طهور
مجله راه قرآن، ش 33، مقاله اصغر هادوی
رادیو اسلام
سایت موعود