تبیان، دستیار زندگی
چندی پیش جلسه نقد و بررسی سه گانه «آگوتا کریستوف» نویسنده معاصر مجارستانی الاصل ساکن سوئیس؛ در مرکز فرهنگی شهرکتاب با حضور «اصغر نوری»، «فرشته نوبخت» و «محمدحسن شهسواری» برگزار شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوشتن یک نوع خودکشی است

چندی پیش جلسه نقد و بررسی سه گانه «آگوتا کریستوف» نویسنده معاصر مجارستانی‌الاصل ساکن سوئیس؛ در مرکز فرهنگی شهرکتاب با حضور «اصغر نوری»، «فرشته نوبخت» و «محمدحسن شهسواری» برگزار شد.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
آگوتا کریستوف

در نشست «نقد و بررسی سه‌گانه آگوتاکریستف» به پیچیده شدن سیر روایی داستان در سه کتاب این نویسنده اشاره شد. اصغر نوری با تاکید بر این که نویسنده با گزارش رفتارهای شخصیت‌ها درون آدم‌ها را بازنماینده است، گفت 40 صفحه کتاب «دفتر بزرگ» را ایستاده خوانده‌است اما فرشته نوبخت در صحبت‌هایش اشاره کرد که سومین کتاب این مجموعه را نمی‌توان به سرعت خواند.

آگوتا کریستف می‌گوید امکانی برای سعادت وجود ندارد

اصغر نوری، مترجم اثر: نخستین بار با آگوتاکریستف با ترجمه چنگیز پهلوان آشنا شدم و یکی دیگر از نمایشنامه‌هایش را به قلم مترجمی دیگر خواندم. ترجمه این کتاب‌ها را مدیون علی دهباشی‌ام. در دفتر مجله بخارا او مرا به مسابقه ترجمه‌ای در سفارت سوییس دعوت کرد و من بعد از خواندن کتاب کریستوف، آن را ترجمه کردم.

با خود آگوتا کریستف هم گفتگو کردم که این گفتگو در انتهای کتاب «دفتر بزرگ» آمده است.

آثار کریستف تلخ، سیاه و پر از خشونت است که با مایه‌ای طنز همراه است. درونمایه داستان‌هایش درباره جنگ جهانی دوم، هویت و مهاجرت است چراکه خودش نیز مجبور به ترک مجارستان شده. موضوعاتش موضوعاتی است که مخاطب ایرانی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و بازخوردی که بعداز ترجمه اولین اثر داشت؛ این را ثابت کرد.

چاپ اول کتاب که از سال 91 با انتشارات «مروارید» آغاز شد تا امروز «دفتر بزرگ» به چاپ ششم، «مدرک» به چاپ سوم و «دروغ سوم» به چاپ دوم رسیده است.

اگر ادبیات را با تئاتر و سینما مقایسه کنیم درخواهیم یافت که تئاتر نمی‌تواند درون آدم‌ها را ترسیم کند اما در ادبیات می‌تواند به درون ذهن شخصیت‌ها رفت و تصورات آن‌ها را نوشت. اما نویسنده سه گانه «دوقلوها» صرفا رفتارها (اَکت‌ها) را روایت می‌کند و با همین گزارش می‌توانیم به درون آدم‌ها پی ببریم.

آگوتا کریستف، نویسنده‌ای است که می‌گوید امکانی برای سعادت وجود ندارد و روی این اصل پیش می‌رود؛ می‌بینیم گاهی آدم‌ها شرایط بهتری از ما دارند ولی درنهایت از همه بدبخت‌تر هستند. این ظاهربینی است. دفتر بزرگ از همه آثار بهتر اما دروغ سوم ادبی‌تر است چراکه قضیه عدم سعادت را بهتر از دیگر رمان‌ها نشان می‌دهند. نویسنده در دو جلد دو دنیا می‌سازد و در جلد سوم همه آنها را نقض می‌کند.

طرز نوشتن کریستف مانند سناریونویسی است. او ابتدا مثل فیلم می‌نوشته و بعد این نوشته‌ها را تدوین و مرتب می‌کرده؛ رمان «دیروز» داستان شخصی است که یک ساعت‌سازی دارد و عاشق نوشتن است اما وقت نوشتن ندارد و از این رو توی ذهنش می‌نویسد. ما با دو دنیای جدا از هم ولی به گونه‌ای مرتبط به هم سروکار داریم. با زندگی بیرونی مرد ساعت‌ساز و داستانی که در ذهن خویش می‌نویسد.

وقتی دروغ سوم را می‌خوانیم هیچ مدرکی واقعی نیست و همه مدرک همانی است که نوشته شده. بچه‌ای که بر اثر یک اتفاق از خانواده جدا می‌شود و همه داستان را به تنهایی می‌نویسد یا در آن قرار می‌گیرد. کریستف وقتی دفتر بزرگ را می‌نوشته به این سه‌گانه فکر نمی‌کرده اما وقتی متوجه موقعیتش می‌شود تصمیم می‌گیرد مدرک را بنویسد. در حقیقت، مدرک نوشته‌های یک برادر است که برادر دیگر فصل آخر را می‌نویسد و نوشته‌های برادر دیگر را کامل می‌کند.

کریستوف بعد از رمان دیروز کاری منتشر نکرده و هرچه هست مربوط به قبل است. بعد از رمان دیروز چند کار شروع کرده که نتوانسته هیچکدام را تمام کند چون نمی‌خواست خودش را دوباره تکرار کند. او وسواس شدیدی داشت که کاری بنویسد که با اثرات قبلی متفاوت باشد. او این اواخر کتاب‌های پلیسی می‌خواند و می‌گفت دلم می‌خواهد داستان پلیسی بنویسم اما هیچ وقت نتوانست بنویسد.

حسرت فروخورده ی کریستوف در مصاحبه هایش

فرشته نوبخت: این آثار باید به ترتیب خوانده شود. اگر کسی دفتر بزرگ را نخوانده باشد و بعد به سراغ مدرک برود کمی گیج می‌شود. در این سه‌گانه خواننده دچار تردید می‌شود که آیا این دوقلوها وجود خارجی دارند یا ما با سایه مواجهیم و وجود آن‌ها نوعی استعاره است.

مدرک؛ سادگی و بی‌پیرایگی دفتر بزرگ را ندارد. در دفتر بزرگ فضایی تیره و خاکستری که اشغال شده است را می‌بینیم با کمترین توصیفات. در پایان‌بندی دفتر بزرگ نشانه‌هایی وجود دارد که دروغ سوم را تشکیل می‌دهد.

دو اثر اول ممکن است پهلو بزند به رمان نوجوانان. اما دروغ بزرگ پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که باید با تمرکز بیشتری خوانده شود. حرکتی که کریستوف در حین نوشتن این سه گانه داشته او را به سمت دروغ بزرگ پیش برده.

کتاب «دفتر بزرگ» روزنگاری‌هایی است که در حقیقت به داستان کوتاه شباهت دارد که ما تحت عنوان رمان آن را می‌خوانیم. «دفتر بزرگ» از این منظر شبیه به پازلی است که هر چه پیش می‌رویم، می‌توانیم اجزای این پازل را کامل کنیم.

در دروغ سوم تمام آن چیزهایی که از دو رمان اول در ذهن ساختیم؛ به هم می‌ریزد. در این اثر با یک پایان باشکوه رو به رو هستیم. بعد از پایان دروغ سوم مانند کسی هستیم که از رویایی عجیب برخواسته باشد درحالیکه آن رویا همچنان همراه اوست و حتی تا هفته‌ها در ذهن باقی می‌ماند.

کتاب «دفتر بزرگ» روزنگاری‌هایی است که در حقیقت به داستان کوتاه شباهت دارد که ما تحت عنوان رمان آن را می‌خوانیم. «دفتر بزرگ» از این منظر شبیه به پازلی است که هر چه پیش می‌رویم، می‌توانیم اجزای این پازل را کامل کنیم.

کریستوف در مصاحبه‌هایش از یک حسرت فروخورده سخن می‌گوید. اینکه مجبور به ترک مجارستان و مهاجرت شد. آنهایی که مهاجرت می‌کنند ممکن است دچار این حالت شوند. یکجور عذاب وجدان که در دفتر بزرگ اشاره‌هایی به همین موضوع شده. نشانه‌هایی که در متن شاهدش هستیم نشان از وجود کریستف در سرتاسر متن دارد. او بخش‌هایی از واقعیات زندگی خودش را در داستان آورده.

کریستف می‌گوید نوشتن یک نوع خودکشی است. طوری دچار این خودکشی می‌شویم که چیزهایی که همزمان با نوشتن می‌آید از زندگی و واقعیات ما دردناکتر است.

جدال بین خوب و بد در این سه گانه

حسن شهسواری: یک مجله آلمانی با کریستوف قراردادی می‌بندد که او هر ماه یادداشتی بنویسد و پول خوبی به او بدهد. کریستوف نیز هر بار بخشی از خاطرات کودکی‌اش را در یادداشتی حدود هزار کلمه می‌نوشت و برای آن‌ها می‌فرستاد و آن‌ها نیز آن را از فرانسه به آلمانی ترجمه می‌کردند.

این یادداشت‌ها در کتابی به زبان آلمانی چاپ می‌شود اما کریستوف می‌گوید این اثر نه رمان است و نه داستان، بلکه یک اثر ژورنالیستی است. خیلی‌ها اعتقاد دارند رمان «بی‌سواد» سندی برای بهتر شناختن دوقلوهای این نویسنده است.

اگر بخواهم هرکدام از این سه گانه‌ها را در یک واژه خلاصه کنم باید بگویم دفتر بزرگ زنده ماندن است، مدرک درباره زنده بودن است؛ تلاش‌های فراوان شخصیت برای ارتباط با خانواده و در دروغ سوم عملاً فروپاشی تلاش شخصیت داستان را می‌بینیم.

کریستوف در دفتر اول از سبک مینیمالیست استفاده کرده. مینیمالیسم یک سبک است و ربطی به کمیت اثر ندارد. می‌توانم بگویم دفتر بزرگ بهترین مینیمالیستی بود که خواندم. کریستف تهدید را به فرصت تبدیل کرده. دفتر بزرگ بیشتر شبیه مجموعه داستان به هم پیوسته است تا رمان. فصل‌های یک صفحه و دو صفحه و نیمی را با نام‌های مختلف از هم جدا کرده.

وجوه سبک مینیمالیسم ازجمله: طرح ساده و سرراست، محدودیت زمان و مکان، تمرکز بر یک شخصیت و یک واقعه خاص ؛ دفتر بزرگ تحول این شخصیت‌هاست چگونگی هیولا شدن یک ذهن پاک. مضمون‌هایی با دغدغه‌های کلی. هیچکدام از شخصیت‌های دفتر بزرگ اسم ندارند و این ویژگی به گونه‌ای آن را متمایز می‌کند.

«جان تروپی» در کتاب «آکادمی داستان» مفهوم مکاشفه نفس را به کار می‌گیرد؛ هم‌عرض گره‌گشایی مکاشفه نفس قرار می‌گیرد. زمانی که برای اولین بار قهرمان صادقانه خودش با خودش روبه رو می‌شود. با خودش مهربان بوده و حرف دیگران برایش اهمیتی نداشته تا به این مرحله می‌رسد. با توجه به کلید واژگانی که گفتم، نویسنده نسبت به سرنوشت بشری ناامید است. در مکاشفه نفس نگاهی که قهرمانان داستان به خودشان دارند تبدیل شدن به یک هیولاست. اینکه براری برادرش را انکار می‌کند و در واقع خودش را انکار می‌کند. مسأله مهاجرت در آثار او بسیار نمود دارد.

حوزه اخلاق در هر سه این آثار به ویژه دفتر بزرگ نوعی اخلاق نیچه‌ای است. اخلاق نیچه‌ای همان جدال بین خوب و بد است که وارد امریکا شده و به دعوا بین بد و بدتر تبدیل می‌شود. مثل پدر خوانده که دشمنانش را می‌کشت. خودش آدم خوبی نبود ولی از دشمنانش بهتر بود. موضوع کشتن پدر را نویسنده در دروغ سوم نشان می‌دهد که در روز هیولا شدن این بچه‌ها آنها را تبدیل به فرشته مرگ می‌کند.

برخلاف نظر آقای نوری و خانم نوبخت که دروغ سوم را بهترین اثر از سه گانه کریستوف می‌دانند، به نظرم کار سوم ضعیف‌ترین کار نویسنده است. در پراکندگی‌های رمان دوم ما دیگر آن نویسنده سبک‌گرا را نمی‌بینیم. در رمان دروغ سوم تکنیکی که نویسنده به کار می‌برد خیلی دم‌دستی‌تر است. در رمان سوم هر روایتی فقط نقد و در نهایت تبدیل به یک بی‌محتوایی می‌شود.


منابع: ایلنا، ایبنا