تبیان، دستیار زندگی

فردای شب دلدادگی

زندگی فراز و نشیب های زیاد داره ، روزهای دلدادگی با ورود اولین مشکلات حالو هوای دیگه ای به ود می گیرن و مهم اینه بدونیم چطور مدیریتش کنیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ندا داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دلتنگی، عصبانیت، همسران، طلاق، زندگی،

اگر کسی بیاد و از شما این سوال رو بپرسه چی جواب می دین؟

من با همسرم که یک سال از من بزرگتره 10 ماهی میشه که عقد کردیم. از آشناهای دور بودن و تقریبا 4 سالی با هم دوست بودیم البته تو یه شهر زندگی نمی کردیم. قراره این هفته بریم ماه عسل مشهد، ولی نگرانم.

 

 مدام دارم به طلاق فکر می کنم تو این مدت 4 سال که با هم دوست بودیم خیلی بهم علاقه داشت و به خاطرم کارای بسیار مهمی کرد حتی به شرطم که بعد ازدواج برای زندگی بیاد محل زندگی من یعنی تهران راضی شد.

 

همه چی خوب بود شب بله برون از خوشحالی اشک تو چشاش جمع شده بود ولی همین که عقد کردیم خیلی عوض شد.

سعی می کنه باهام لج کنه، بهم تحکم داشته باشه،خودشو بزرگتر و سرتر از من نشون بده، اخلاقش بعضی اوقات تنده و اینکه زود عصبانی میشه و موقع عصبانیت بهم توهین میکنه، سرم منت میزاره که بخاطر تو اومدم تهران و کارمو از صفر شروع کردم، و اگه راجع به موضوع دیگه ای مثلا کارش به مشکلی بخوره سر من داد و بیداد میکنه...

 

خلاصه اینکه خیلی نگرانم . به هیچ کس حتی خانوادم چیزی نگفتم . فکر میکنن خیلی با هم خوبیم راستش نخواستم ناراحت و نگرانشون کنم آخه این مدت همش دنبال خرید جهاز و چیدمان خونم بودن و اگه میگفتم تو ذوقشون میخورد. البته بعضی اوقات شوهرم اونقدر خوب و مهربونه که بهش افتخار میکنم ولی فقط گاهی... تا بحثمون میشه حرف از طلاق میزنه دیگه نمی دونم چیکار کنم قراره به زودی ماه عسل بریم ولی من با این شرایط فقط اشک میریزم.تو رو خدا بگین چیکار کنم.

در قسمت نظرات به این کاربر عزیز کمک کنید تا مشکل زندگی اش بر طرف شود.


مطالب مرتبط:

فایل های خصوصی همسر سربه زیر من!

خانم های زیبا و خیره شدن شوهرمن

فاش شدن رابطه مخفیانه همسرم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.