شاهنامه ای که پاره شد
از زمانی که پادشاهان هنردوست روی تخت نشستند، هنر ایران به عنوان یکی از غبطهبرانگیزترین ویژگیهای این سرزمین همواره مورد توجه دنیا بوده است. آثاری که در طی قرنهای گذشته توسط نگارگران ایرانی خلق شد، گنجینه و سند ارزشمندی است که متاسفانه بخش اعظم آن در سالهای پس از بین رفتن حکومتها و سلسلهها قدر ندید و به تاراج رفت.
شاهنامه بزرگ ایلخانی به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ دوره ایلخانی شناخته شده و موردتوجه هنرشناسان و محققین در طول تاریخ بوده است.
با توجه به اهمیت تحقیق درمورد موضوع نقاشی و تصویرگری کتاب دردوره ایلخانی، به عنوان مقطعی بسیارمهم و حیاتی درنقاشی ایرانی، مطالعه و بررسی نگاره های شاهنامه دموت خالی از لطف نیست خاصه آنکه شاهنامه بزرگ ایلخانی از سوی بسیاری از محققین در زمینه نگارگری ایران، به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ دوره ایلخانی ، معرفی گردیده است.
در این بین با توجه به جداسازی نگاره ها از نسخه اصلی و همینطور فروش این نگاره ها بوسیله دلال معروف وصاحب اثر(دموت) به موزه ها و مجموعه داران سراسر دنیا، کار تحقیق بسیار مشکل می گردد.
شاهنامه دموت کهن ترین و آراسته ترین شاهنامه نگارگرانه به جای مانده از روزگاران پیشین است. اما از نگاره های آن که به خط زیبای نسخ آراسته بود، تنها چند برگ بدست آمده است. شاهنامه دموت به گمان بسیار در سال 700 هجری قمری نوشته شده است.
نقاشیهای این کتاب اوج پیشرفت نگارگری ایران در دوره ایلخانان به شمار میرود. با توجه به اینکه مصور کردن و کتابآرایی آثار ارزشمند ادبی به شدت مورد توجه پادشاهان آن دوره بوده، این اثر گرانبها از نگارگری سنتی ایران بر جای مانده است.
نگارههای این شاهنامه توسط چند نقاش اجرا شد. آنها با نمایش حالات عاطفی انسانها در آثار این شاهنامه تحول بزرگی در نگارگری ایجاد کردند.
همانطور که ذکر شد نگارههای این کتاب به خط نسخ نوشته شده و آن را بهترین نوع شاهنامه مصور میدانند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلی به نشان دادن تجسم حجم و عمق نشان دادند که در سنت نقاشی ایرانی بیسابقه بود.
نگارههای این شاهنامه تا قرن دهم هجری در تبریز نگهداری میشد و بعدها در آشفتگی دوره محمدعلی شاه، توسط یک فرد پاریسی به نام «ژرژ دموت» از ایران خارج و به صورت برگ برگ به موزهها و مجموعهداران سراسر دنیا فروخته شد. از آن دوره بود که آن را به نام شاهنامه «دموت» میشناسند.
نگارههای این کتاب به خط نسخ نوشته شده و آن را بهترین نوع شاهنامه مصور میدانند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلی به نشان دادن تجسم حجم و عمق نشان دادند که در سنت نقاشی ایرانی بیسابقه بود.
تعداد نگارههای آن را حدود 180 نگاره میدانند، ولی هماکنون از این شاهنامه 77 برگ مینیاتوردار در موزههای جهان شناسایی شده است. از نظر کیفیت تصاویر و تعداد صحنههای مصور آن را بیمانند میدانند.
رزم اسکندر با کرگدن، جنگ بهرام گور و اژدها، زاری بر مرگ اسکندر، هزیمت قشون هند از برابر جنگجویان آهنی اسکندر، نگاره رستم و شغاد، اسارت اردوان به دست اردشیر، نبرد بهرام گور با گرگ شاخدار، به دار آویختن مانی، بازجویی موبدان از زال، فرار پادشاه کابل از مقابل سپاه فرامرز، قتل اسفندیار به دست رستم و رزم فریدون با اژدها از نگارههای معروف این شاهنامه است.
مکتب تبریز و ورود عناصر چینی و بیزانسی
مکتب تبریز همزمان با حکومت ایلخانان مغول در قرن هفتم و هشتم هجری در شهر تبریز پایهگذاری شد. حمایت پادشاهان ایلخانی از هنرمندان باعث شده بود برجستهترین هنرمندان کشور یک جا جمع شوند و شاهکارهای بینظیری خلق کنند.
از مهمترین ویژگیهای این مکتب به کار گیری عناصر هنر نقاشی چین در نگارگریهای هنرمندان ایرانی بود. البته ورود این عناصر، طوری نبود که اصل نگارگری ایرانی را تحت تاثیر خود قرار بدهد. نقاشان ایرانی در کنار آنها به نقوش سنتی و معماری ایرانی در نقاشیهایشان توجه ویژهای داشتند. تلفیق عناصر نقاشی چینی با نگارگری سنتی ایران، دوره جدیدی از نگارگری ایرانی را رقم زد.
در آن دوره جاده ابریشم به عنوان شاهراه تجاری باعث ارتباط هنرمندان ایرانی با هنرهای تزئینی چین شد. دقت در جزئیات از ویژگیهای هنر چین بود که وارد نگارگریهای ایرانی شد و تا سالها باقی ماند.
چهرهها، نحوه نمایش طبیعت مثلاً ترسیم تنه پیچیده و گرهدار درختان و صخرههای تیز و دشتهای بریده و ابرهای مواج، مراعات نسبتها، دقت در رسم گیاهان و اعضای بدن حیوانات، و تحرک و جنبش بیشتر در نمایش صحنهها به جای آرامش و سکون موجود در نقاشی سنّتی ایرانی در این مکتب دیده میشوند. در این دوره لباسها در نگارگری ایران تحت تاثیر هنر چینی و بیزانسی بود چهرهها به صورت مغولی نقاشی میشد.
«منافع الحیوان» ابن بختیشوع، «جامع التواریخ» رشیدی و «جلوس سلطان لهراسب در بلخ»، «سلسلهالذهب»، «آثارالباقیه» و تصاویر یک نسخه مصور «کلیله و دمنه» نمونه دیگری از آثار مکتب تبریز هستند.
احمدِ موسی، امیر دولتیار، مولانا ولیالله و محمدعلی توسی کاتب از نقاشان مکتب تبریز اول به شمار میروند.
فراوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
ایسنا
نقاشی ایران از دیرباز تا امروز/ روئین پاکباز
کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی