تبیان، دستیار زندگی
سخنانی از مترجم کتاب «جمهوری جهانی ادبیات» و نقد و بررسی این اثر توسط دکتر ضیا موحد و دکتر حسین شیخ رضایی .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد «جمهوری جهانی ادبیات»

سخنانی از مترجم کتاب «جمهوری جهانی ادبیات» و نقد و بررسی این اثر توسط دکتر ضیا موحد و دکتر حسین شیخ‌رضایی .

فرآوری: زهره سمیعی- بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
نقد کتاب جمهوری جهانی ادبیات

کتاب «جمهوری جهانی ادبیات»، نوشته‌ی پاسکال کازانووا، به همت نشر مرکز در 530 صفحه و در قطع رقعی منتشر شده است. ترجمه‌ی این اثر به همت دکتر شاپور اعتماد به انجام رسیده است. جمهوری جهانی ادبیات، همان‌طورکه از نامش پیداست، به دنبال شرح و تبیین ویژگی‌های ادبیات جهانی و چگونگی تحقق آن است. به‌نظر می‌رسد، مباحث مطرح شده در این کتاب، می‌تواند بخشی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و سوالات منتقدان و عاملان ادبیات مدرن فارسی را پاسخ‌گو باشد.

زبان عامیانه و مشروعیت دولت مدرن!

شاپور اعتماد: جمهوری جهانی ادبیات، شامل سرآغاز و دو بخش است. در بخش دوم آن، تمام نویسندگان برجسته‌ی ادبیات جهان، به مدد اصطلاحاتی استثنایی معرفی شده‌اند.

نویسندگان نه‌تنها علیه فضای جهان ادبی قیام کرده‌اند و باعث تعدیل آن شده‌اند، که انواع الهام‌ها، در فضای ادبی صورت گرفته است، که مشروعیت آن متأثر از خود این فضاست. لذا شواهدی فراگیر در تأیید این فضا وجود دارد و اگر این را بپذیریم، مساله‌ای دیگر مطرح می‌شود، با این مضمون: این فضا از کجا آمده است؟

اعتماد، ضمن اشاره به این‌که پاسخ این سوال را باید در بخش اول کتاب یافت، تاکید کرد:‌ بر اساس تئوری‌های فرانسوی، منشأ الهام را می‌توان در ادبیاتی متأثر از اقتصاد جهانی یافت؛ آثاری چون آثار والرشتاین، استوار بر آثار مارکس و برودل و هم شخصیت برودل. بر این اساس شکل‌گیری ادبیات جهانی، از بازار جهانی ملهم است.

وی، زبان را عامل دیگر موثر در تحقق ادبیات جهانی دانست و تاکید کرد: مهم‌تر از اقتصاد، مساله‌ی زبان است. ایام نضج گرفتن مساله‌ی بازار جهانی، مقارن است با شکل‌گیری دول مطلقه؛ لکن مساله‌ی زبان رسمی که به همت بندیکت اندرسون مطرح شده، همواره بیشتر مورد توجه بوده است: این‌که چگونه زبان عامیانه به زبان رسمی بدل می‌شود. اندرسون با تاکید بر این مساله، زبان رسمی را از ارکان شکل‌گیری دولت‌های جدید می‌داند. در نتیجه، آن‌چه توجه مولف را جلب می‌کند، چگونگی تبدیل زبان عامیانه، به زبان رسمی در فرانسه است. کازانووا، مدعی است که این اتفاق، درباره‌ی همه‌ی ادبیات جهان رخ داده است.

اعتماد افزود: نویسنده معتقد است که ما وقتی از ادبیات جهانی می‌گوییم، به‌نوعی با تاریخ سر و کار داریم.

مترجم، چگونگی کاربرد و کاربست این نظریه را تشریح و تبیین کرد. وی گفت: بر این اساس و هم رأی مولف، وقتی ما از ادبیات جهانی و نحوه‌ی مشروعیت یافتن و رویکردهای نویسندگان در این‌خصوص می‌گوییم، جامعه‌ی ادبی بسیار وسیع می‌نماید، به این دلیل که، غالب آثار ادبی مشروعیت یافته در یک‌صد و پنجاه سال اخیر، در بستر زبان خود توفیق نیافته‌اند. می‌توان نتیجه گرفت که منشأ بسیاری از آثار مورد توجه، ترجمه است.

از این‌جا تا جمهوری!

ضیا موحد، بحث بر سر موجودیت مفهومی با عنوان جمهوری جهانی ادبیات را ضروری دانست و تصریح کرد: یکی از فصول این کتاب، «اصول حاکم بر تاریخ جهانی ادبیات»، نام دارد. در این فصل، شاخص‌هایی در تحقق جمهوری جهانی ادبیات طرح شده است. با مطالعه‌ی آن‌ها در می‌یابیم که ادبیات ما خالی از شاخصه‌های مطرح شده در این فصل است.

وی، برخی از عوامل موثر در تحقق جمهوری جهانی ادبیات را برشمرد و گفت: برای عضویت در این جمهوری، می‌باید ملی‌گرایی را کناری نهاد، سیاست، اقتصاد و چون آن‌ها را نیز. چراکه این همه، ادبیات را محدود می‌کنند. این کتاب در پی بازنمایی چگونگی جهانی سازی ادبیات است.

موحد درباره‌ی این‌که چرا ادبیات ما جهانی نمی‌شود، گفت: دلایل متعددی بر این امر مترتب است، هرچند که ممکن است تمامی آن‌ها در قالب مباحث این کتاب جای نگیرد. مولف، شاخص‌هایی را حاکم بر تاریخ جهانی ادبیات ذکر کرده است: تعداد کتاب‌های منتشر شده در هر سال؛ فروش کتاب؛ مدت زمان قرائت هر شهروند؛ کمک‌هزینه‌ی مالی در اختیار نویسندگان؛ تعداد ناشران و کتاب‌فروشی‌ها؛ ... . در رویارویی با این شاخصه‌ها می‌توان دریافت که ادبیات ما تا چه میزان به تاریخ ادبیات جهان متعلق است و تا چه اندازه به جمهوری جهانی ادبیات.

به‌زعم نویسنده‌ی این کتاب، در ظهور جمهوری جهانی ادبیات، رقابت و به دنبال آن نزاع، بسیار موثر است؛ در واقع همان چیزی که باعث اجتماع رویکردهای مختلف می‌شود، می‌تواند باعث تفرقه‌ی آن‌ها از یکدیگر شود.

موحد، ادبیت و سرمایه‌ی زبانی را مهم‌ترین عامل در پیوستن به جمهوری جهانی ادبیات دانست و تاکید کرد: میانجی‌های ادبیت چه کسانی هستند؟ در حوزه‌ی داخلی، ناشران، ویراستاران، منتقدان و مترجمان. در این کتاب، بر تأثیر منتقدان بسیار تاکید شده است، که ما در این خصوص آسیب‌ها و نقایص قابل توجهی داریم، ما منتقدان حرفه‌ای نداریم. پس از آن، تأثیر مترجمان، به‌سزا و در خور توجه است.

به‌زعم نویسنده‌ی این کتاب، در ظهور جمهوری جهانی ادبیات، رقابت و به دنبال آن نزاع، بسیار موثر است؛ در واقع همان چیزی که باعث اجتماع رویکردهای مختلف می‌شود، می‌تواند باعث تفرقه‌ی آن‌ها از یکدیگر شود.

جهان اقتصادی ادبیات!

شیخ‌رضایی نیز ضمن اشاره‌ای مختصر به ساختار کتاب جمهوری جهانی ادبیات، مباحث خود را آغاز کرد. وی گفت: در بخش اول، چارچوب و الگویی نظری در تبیین مفهوم ادبیات جهانی و قوانین حاکم بر این جهان ادبی، ارائه شده است. قسمت دوم، در پی بیان استراتژی‌های مختلف نویسندگان جهان‌های پیرامونی (به قول نویسنده شهرستانی‌ها)، در مقایسه با نویسندگان شهرنشین است. هر سوژه و یا موضوعی را می‌توان از دو منظر تحلیل کرد: اول، نگارش تاریخ درونی آن. از دیگر سو مسائلی بیرونی وجود دارد، که لزوماً برآمده از آن رشته نیستند.

وی ادامه داد: این کتاب بر آن است، که پدیده‌ی ادبیات را نیز می‌توان بر همین اساس بررسی کرد. مسائل درونی نویسندگان و ادبا تاثیری به‌سزا در تحقق این رویکرد دارد. این نوع نقد را می‌توان نزدیک‌بین و وفادار به متن دانست. از دیگر سو، می‌توان ادبیات را پدیده‌ای دانست، که می‌تواند از بیرون نیز تأثیر پذیرد. کازانووا، در پی ارائه‌ی راه حل سوم، بر اساس تلفیق تاریخ‌نگاری درونی و تاریخ‌نگاری بیرونی، است.

دو ابزار مفهومی نویسنده، یکی با عنوان «اقتصاد ـ جهان»، مطرح شده است و دیگری با «میدان»، به معنای حوزه‌ای به هم پیوسته که کانونی دارد و مرکزهایی. بنابراین کل طرح نظری این کتاب، بر تعریف یک جغرافیای ادبی متمرکز شده است.

وی تاکید کرد: در این جهان ادبی، هر شخص با یک سرمایه وارد می‌شود. استعاره‌ی اصلی این کتاب، همانندی جهان ادبی با جهان اقتصاد است؛ بر این اساس، سرمایه‌های اولیه نابرابر است؛ بنابراین می‌توان دریافت، که نگاه مولف، مخالف اسطوره‌ای است که عرصه‌ی ادبیات را عرصه‌ی خلاقیت محض و بدون قید و بند می‌داند. نویسنده در کشف قوانین این جهان، در قسمت اول کتاب خود کوشیده است.

شیخ‌رضایی، ویژگی‌های ادبیات پیرامونی را برشمرد. وی تصریح کرد:‌ اولین ویژگی این نوع ادبیات، ملی‌گرایی است؛ در صورتی که ادبیات غیر از آن، فرا ملی است؛ هرچه ادبیاتی ملی‌تر باشد، کم‌تر وارد عرصه‌های جهانی می‌شود. از دیگر سو ادبیات بین‌المللی که در پاریس عرضه می‌شود، فرم‌گرا و صورت‌گراست و خیلی کاری به آن‌چه بازنموده می‌شود، ندارد. مولفه‌ی دیگر این نوع ادبیات، تجاری نبودن آن است؛ هر نوع پیوند با امر تجاری، (که به زعم نویسنده سمبول آن ایالات متحده است)، تجاری بودن است.

وی، قسمت دوم کتاب جمهوری جهانی ادبیات را چارچوبی مناسب و زایا برای تحلیل ادبیات مدرن ایران دانست.

شیخ‌رضایی، نقدهایی را نیز بر این اثر وارد دانست و در شرح برخی از آن‌ها تاکید کرد:‌ تلقی فرم‌گرایانه و شیک نویسنده از ادبیات و اسنوبیزم فرانسوی او، باعث می‌شود کارکردهای دیگر ادبیات در خصوص جوامع پیرامونی، نادیده گرفته شود. نکته‌ی دیگر این‌که، نویسنده، در ارائه‌ی نظریه‌ی خود، طرحی کلان ارائه کرده است؛ سوالی موجه می‌توان مطرح کرد: به چه دلیل چیزی ادبیات می‌شود؟ این‌گونه تحلیل چگونه می‌تواند در جزئیات کاربرد داشته باشد؟ کازانووا، تعمداً درباره‌ی زیبایی‌شناسی ادبی چیزی نمی‌گوید. مدل این کتاب، تک مرکزی است، در صورتی که لزومی برای تحلیل تک مرکزی وجود ندارد و این رویکرد باعث عدم توانایی مولف در توضیح برخی مسائل شده است.


منبع:
شهر کتاب