تبیان، دستیار زندگی
مسعود ده نمکی خیلی خوب رگ مخاطب دستش است؛ چه موقعی که روزنامه چی بود و چه حالا که فیلمساز. همیشه نشریات و فیلم هایش خوب فروش کرده ؛ نوش جانش... او یک خصوصیت برجسته دیگر هم دارد : خوب غر می زند!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ده نمکی کلا راحت است!

در حاشیه گفت وگوی نشریه کریستین ساینس مانیتور با مسعود ده نمکی


مسعود ده نمکی خیلی خوب رگ مخاطب دستش است؛ چه موقعی که روزنامه چی بود و چه حالا که فیلمساز. همیشه نشریات و فیلم هایش خوب فروش کرده ؛ نوش جانش... او یک خصوصیت برجسته دیگر هم دارد : خوب غر می زند!

ده نمکی

به مصاحبه های مختلف جناب ده نمکی رجوع کنید؛ رد گله گذاری را در غالب آن ها می بینید. نمی دانیم شاید هم این شگرد کارگردان میلیاردی سینمای ایران باشد تا بازارش را این گونه گرم تر کند. معمولا هم ضمیر مخاطبش مجهول است و مشخص نیست به چه کسی می رسد. او از آقایانی یاد می کند که همیشه برایش مانع تراشی می کنند و نمی گذارند کارش را بکنند.

قصد راستی آزمایی نداریم و گله گذاری را حق طبیعی هر کس می دانیم ؛ منتهی گاهی خوب است بدانیم حرف مان کجا و برای کی زده می شود؟ مسعود ده نمکی اخیرا با نشریه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور گفت و گویی انجام داده درباره راز پرفروش بودن آثارش. ادبیات او متاسفانه همانی است که با نشریات داخلی بیان می کند؛ گو این که مخاطبان ینگه دنیا تفاوتی با هموطنان مسعود خان ده نمکی ندارند. البته که خود ده نمکی می داند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ... اصل مصاحبه را بخوانید و خودتان قضاوت کنید.

***

بخش هایی از گفت و گو را می خوانید:

اسكات پیترسون خبرنگار روزنامه آمریكایی كریستین ساینس مانیتور هرگاه برای تهیه گزارش به ایران آمده، سعی كرده مصاحبه با ده نمكی را از دست ندهد! این خبرنگار آمریكایی در آخرین حضورش در ایران با مسعود ده نمكی گفت و گویی انجام داد كه در شماره روز هشتم ژوئن 2014 در روزنامه كریستین ساینس مانیتور منتشر شده با تیتر «بزرگترین نسل ایرانیان؟ فیلمسازی جنجالی كه جنگ ایران و عراق را دوباره مطرح میكند.»

شنیدم مصاحبه ای کرده بودید با رادیو، من فکر کردم گفتید که من دیگر انرژی ندارم که فیلم بسازم؟!

خوب خیلی اذیت می‌کنند، حسادت ها زیاد است. در تاریخ سینمای دنیا ما نداریم کسی را که پنج فیلمش پرفروش ترین فیلم کشورش شده باشد. به جای تحلیل، توهین می کنند و می گویند که مردم را زور به سینما می فرستند.

چرا اینقدر انتقاد؟ این اولین فیلم شما نیست که بگویند اولی و درصورتی که شما سابقه ای دارید که فیلم های دیگر شما هم پرفروش بوده، چرا دوباره و هنوز این حرف‌ها را رها نمی کنند؟

خُب اول فکر می کردند که در دولت قبلی و با توجه به شرایط از فیلم استقبال می‌شد و بعد هم حالا که در دولت جدید دوباره این استقبال مردمی تکرار شد، دیگر نمی توانند تحمل کنند.

یعنی انتقادها اینقدر زیاد بوده که شما بخواهید فیلم سازی را بگذارید کنار؟ مثل آن چیزی که در مصاحبه گفتید، یا نه؟

بعضی موقع ها عصبانی می شوم و چیزهایی می گویم، اما شاید مجبور شوم جای دیگری و یا روش دیگری فیلم بسازم البته با همین اعتقادات خودم و شاید آنجا قدرش بیشتر دانسته شود. هیج جای دنیا به آدم های موفقشان فحش نمی دهند؛ بلکه روی رمز موفقیتش مطالعه می کنند، ولی اینجا قشر روشنفکر نمای ما این گونه نیستند. در همه چیز می خواهند ادای غربی ها را در بیاورند، اما این جنبة خوب آنها را یاد نمی گیرند.

ده نمکی در گفت و گو با نشریه آمریکایی همان ادبیات را به کار برده که در گفت و گو با نشریات داخلی استفاده می کند: حسادت ها زیاد است. در تاریخ سینمای دنیا ما نداریم کسی را که پنج فیلمش پرفروش ترین فیلم کشورش شده باشد. به جای تحلیل، توهین می کنند و می گویند که مردم را زور به سینما می فرستند.

پیام این فیلم شما (معراجی ها)با اخراجی ها کمی فرق داشت. اگر این را بخواهیم در سه جمله خلاصه کنید شما با این فیلم می‌خواستید چه پیامی بگویید؟

من می خواستم مظلومیت آن بچه هایی را که در دورة جنگ بودند را نشان بدهم. اقلیتی که جنگیدند تا اکثریتی زندگی کنند، و برعکس همة جنگ های دنیا، کسانی که از جنگ برگشتند قدرشان دانسته نشد.

این یادآوری بود، برای ایرانی ها از آن واقعه جنگ؟

من سعی کرده ام برخلاف آن فیلم های جنگی ایرانی که نگاه تبلیغاتی دارند و دشمن را ضعیف نشان می دهند، دشمن را در حد واقعی نشان بدهم. من با زبان کمدی، تلخی های جنگ را بیان کردم.

ما آن فندک زیپوی آمریکایی را در دست افسر بعثی فیلم دیدیم.

حتماً به شما آمریکایی‌ها برخورد.

لحظة خیلی جالب و آرامی بود آن صحنه.

این زبان سینماست. ما جنگی داشتیم که امریکایی ها هشت سال از صدام حمایت کردند و هیچ وقت هم از این اشتباهشان عذرخواهی نکردند. من با نشان دادن این فندک نشان دادم که آتش جنگ را آمریکایی ها روشن کردند. تانک های 72T اهدایی روسها بود. جنگی که متحدین و متفقین جنگهای اول و دوم با هم علیه یک کشور بودند. در شرایطی که آنتلکتورئل‌های احمق وطنی ما فیلم های ضدجنگ می سازند، درحالی که حتی معنی فیلم های ضدجنگ را هم نمی فهمند. فیلم های ضدجنگ در جنگ های تجاوزکارانه کاربرد دارد، نه در جنگ های دفاعی. من یک فیلم جنگی ساختم و میلیون ها نفر دیدند که این استقبال پیام های روشنی دارد؛ هم برای حزب اللهی ها و هم برای روشنفکرها.

در مقایسه با اخراجی ها، در معراجی ها از لحاظ سخت افزار جنگی مثل تانک و این قبیل چیزها، خیلی امکانات بیشتری استفاده کردید، چطور نتوانستید اینها را فراهم کنید، برای بقیه فیلم ها از لحاظ امکانات جنگی خیلی فراهم بودید؟

خیلی هایش کامپیوتری بود. ما اجازة شلیک حتی یک تیر را هم نداشتیم.

اما کلی مواد محترقه را شما در فیلم داشتید؟!

اکثرش کامپیوتری بود؛ یعنی یک انفجار را تبدیل به 10 انفجار می کرد. برای اولین بار در فیلم های جنگی جلوه های ویژه کامپیوتری به این وسعت به کار گرفته شده بود.

ده نمکی

با بعضی از افرادی که فیلم را دیدند، ما صحبت کردیم، خیلی از آنها با شما و فیلم شما موافق هستند و خوششان آمده، بعضیها هم خیلی خوششان نیامده بود. هم زمان با بعضی ها که صحبت کردیم، نگاهشان این بود که در این فیلم جایی برای کمدی وجود ندارد و مثلا آقای اکبرعبدی با آن نقششان استاندارد فیلم را پایین تر می آورند.

خوب فیلم، نباید خیلی جدی باشد، چون روحیات مردم خیلی فیلم های جدی را نمی پسند. این حجم از استقبال نشان می دهد که با زبان طنز می شود خیلی از حقایق را طرح کرد. بعد هم واقعیت امر این است که اگر شما با همة رزمنده ها صحبت کنید؛ چه در ایران یا در کل دنیا، می بینید که چقدر از این لحظات کمدی در شدیدترین لحظات جنگ بوده است. من واقعیت را به تصویر می کشم و قصد خنداندن محض را ندارم. تازه خیلی از شوخی های جنگ را نمی شود در فیلم ها آورد.

آیا فکر می کنید علت این که بعضی ها هنوز مخالف فیلم های شما هستند و آنها را به این تندی نقد می کنند به خاطر تاریخچة شماست؛ یعنی به خاطر آن دوران شما در جبهه یا به خاطر فیلمی است که ساخته اید و این کارنامه را دارید، هنوز حاضر نیستند موفقیت شما را بپذیرند. ما با بعضی ها که صحبت میکنیم میگویند ما به هیچ وجه فیلم های آقای ده نمکی را نمی بینیم.

کسانی که می گویند ما نمی بینیم، یواشکی می‌روند و می بینند. دی وی دی فیلم های من میلیون ها مخاطب دارد. مردم در خانه هایشان هم می بینند چند گروه با من مشکل دارند: یک گروه منتقدان صادقی هستند که واقعا ساختار فیلم من را قبول ندارند. البته تعدادشان کم است. بعضی ها برایشان قابل تحلیل نیست که یک نفر که درس سینما را نخوانده، چطور می تواند بیاید جدیدترین تکنیک های سینمای دنیا را در فیلم هایش پیاده کند و این همه مخاطب داشته باشد. دوربین ها و تکنولوژی جدید، جلوه های ویژة کامپیوتری، حتی نوع بدلکارها یا حتی در مضمون و محتوای فیلم و مهم تر از همه استقبال بی نظیر مردم و تکرار آنها و از همه بدتر که حتی فیلم غیر طنز هم که می‌سازد می سازد؛ مثل رسوایی باز از آن هم استقبال می شود. الان هم برخی از منتقدان سینمایی اینطرفی و هم منتقدان جریان روشنفکری با فیلم های من مشکل دارند، ولی مردم به حرف آنها گوش نمی دهند.

یک جمله از آقای کرباسچی می گویم که گفته بود من هیچ وقت نرفتم فیلم های آقای ده نمکی را ببینم دلیلش هم این بود، فردی که یک زمان به افرادی که به فستیوال فجر نقد می‌کرده، الان می خواهد در فستیوال فجر شرکت کند تا شناخته بشود.

او از این ناراحت است که کسی که در نشریات به شدت از آقای کرباسچی و دوستانش انتقاد می کرد، الان هم در فیلم هایش همان آدم ها را دارد نقد می کند. آنها خودشان را در فیلم های من می بینند، به خاطر همین عصبانی هستند. فیلم های من زیرپوستی سیاستمدارها را نقد می کند. حالا اگر آن موقع نشریات من نشریة جبهه و شلمچه مثلا 100000تا تیراژ داشتند، الان فیلم های من میلیون ها مخاطب دارد.

عکس العمل حزب اللهی ها نسبت به فیلم شما چه بود؟ آیا آنها هم معراجی را نسبت به اخراجی ها بیشتر دوست داشتند؟

حزب اللهی ها دو قشرند؛ یکی مردم هستند که استقبال مردم مناطق مذهبی نشین ؛ مثل مشهد و قم از فیلم شگفت انگیز و بی سابقه بود. فیلم در کل کشور از تهران بیشتر استقبال داشت، برعکس همة فیلم های ایران، ولی رسانه های حزب‌اللهی بیشتر سعی کردند از دو فیلم دیگر حمایت کنند، شاید هم می خواستند نشان بدهند که سینما را خوب بلدند. شایدم هم فکر کردند که دفاع از من خیلی برایشان هزینه دارد. حتی در جشنواره فیلم را به نوعی بایکوت کردند. همه پیش بینی شکست فیلم را کردند و همه نوشتند که منتظر شکست ده نمکی باشید، چه حزب اللهی و چه آن طرفی ها.

فرآوری : منیژه خسروی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: بانی فیلم