تبیان، دستیار زندگی
فرشته ها باهم می آیند از دو مزیت مهم بهره می برد یکی انتخاب یک روحانی به عنوان شخصیت اصلی داستان فیلمش و دیگری در پیش گرفتن مسیری نو و انتخاب زاویه ای تازه برای نگاه به زندگی شخصیت های فیلمنامه اش.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجال عاشقیت

نگاهی به فرشته ها با هم می آیند ساخته حامد محمدی


"فرشته ها باهم می آیند" از دو مزیت مهم بهره می برد یکی انتخاب یک روحانی به عنوان شخصیت اصلی داستان فیلمش و دیگری در پیش گرفتن مسیری نو و انتخاب زاویه ای تازه برای نگاه به زندگی شخصیت های فیلمنامه اش.

فیلم فرشته ها با هم می آیند

همین دو خصوصیت باعث شده تا مخاطب در مرحله مواجهه با این اثر پیش از آنکه بخواهد سراغی از اصول نقد و تحلیل فیلم و فیلمنامه بگیرد و نگاه موشکافانه اش را چاشنی تحلیل اثر کند با سادگی و صمیمیت و همراهی برانگیز بودن فضای داستان "فرشته ها باهم می آیند" می شود و بدون گارد سراغی از تماشای اثر میگیرد.

حامد محمدی که پیشتر او را در مقام فیلمنامه نویس می شناختیم و تجربه فیلمنامه "طلا و مس" و "حوض نقاشی" را از او به خاطر داریم این بار تصمیم گرفته تا همزمان با نگارش فیلمنامه ، کارگردانی اثر را هم خودش بر عهده داشته باشد.

نیم نگاهی به شمایل جامعه شناختی ایران در چند دهه اخیر و به تبع آن سینمای ایران در این مدت نشان از آن دارد که نزدیک شدن به چند و چون زندگی طبقه روحانیت در سینما کاری ناشدنی یا حداقل پرهزینه و پر حاشیه بوده است. تعداد فیلمهای که به طور مستقیم به زندگی روحانیون پرداخته اند در مقیاس سینمای ایران اصلا به چشم نمی آید. در میان همین معدود آثار آنهایی همزمان موفق به تولید و نمایش روی پرده سینما شده اند که شمایل رسمی و کلیشه ای از رفتار و سکنات و اخلاقیات طبقه روحانیون را در نظر گرفته و حساسیت ها را بطور کامل در نظر داشته باشند.

"فرشته ها باهم می آیند" ساخته حامد محمدی هم در همین مسیر گام بر میدارد و با سراغ گرفتن از لایه های خصوصی تر زندگی روحانی نقش اول فیلمش تصویری به شدت واقعی و همراهی برانگیز از شمایل روحانی ملبس به لباس روحانیت به نمایش می گذارد که نه تنها باعث شعاری شدن اثر نشده بلکه موجبات همدلی مخاطب با شخصیت اصلی فیلم را فراهم آورده است.

اما در سالهای اخیر و در ادامه تغییرات صورت گرفته در سطح اجتماع ایرانی روندی دوست داشتنی در حال شکل گیری است که همزمان روحانیون و مخاطبان سینما را راضی میکند که هم به سود هردو سوی طیف تمام می شود و هم رونق کار سالنهای سینما را در پی دارد. در واقع در سالهای اخیر نوعی گرده برداری از مفهوم و ذات روحانیت و دورشدن از حصارها و فاصله گذاری ها در سطح سینما و مراجع رسمی از میان رفته و آنچه به عنوان واقعیت اجتماع ایرانی در جریان بوده مجال ظهور و بروز روی پرده نقره ای را یافته است.

فیلم فرشته ها با هم می آیند

تجربه ساخت آثاری چون "مارمولک" کمال تبریزی به عنوان یکی از خط شکنان استفاده از شخصیت روحانیون به عنوان نقش اصلی فیلم که البته با واکنشهای تندی روبرو شد و مجال اکران بیش از دوهفته ای را نیافت و در ادامه ساخت آثاری از جنس "زیرنور ماه" رضا میرکریمی و البته "طلا و مس" ساخته همایون اسعدیان شکل بهتر، بی ادا، همدلی برانگیز و دوست داشتنی از طبقه روحانی را به مخاطبین عرضه کرد که نه تنها باعث اقبال مخاطبین از این آثار شد بلکه موجبات ایجاد انس و الفت بیش از پیش میان روحانیون و مردم را فراهم آورد. با تکیه بر این خصوصیت که روحانیون هم از میان همین مردم به مقام روحانیت رسیده اند و پیش از آنکه لباس روحانیت معرف شخصیت و منش و تفکرات آنها باشد انسان بودنشان است که در اولویت قرار دارد و می بایست مورد قضاوت قرار گیرد.

حداقل کارکرد ساخت آثاری که نامشان به میان آمد کمتر و کمتر شدن فاصله فرضی و بی منطق میان مردم و ملبسین به لباس روحانیت شد . به بیان بهتر این فیلمها نبودند که باعث از میان رفتن فاصله ها شدند بلکه این آثار با نمایش واقعیت های زندگی در جامعه ایرانی و برگرفته از رفتار و سکنات روحانیون حاضر در جامعه آنچه در لایه لایه اجتماع در جریان بود را روی پرده نقره ای به نمایش گذاشت . "فرشته ها باهم می آیند" ساخته حامد محمدی هم در همین مسیر گام بر میدارد و با سراغ گرفتن از لایه های خصوصی تر زندگی روحانی نقش اول فیلمش تصویری به شدت واقعی و همراهی برانگیز از شمایل روحانی ملبس به لباس روحانیت به نمایش می گذارد که نه تنها باعث شعاری شدن اثر نشده بلکه موجبات همدلی مخاطب با شخصیت اصلی فیلم را فراهم آورده است.

شخصیت اصلی داستان "فرشته ها باهم می آیند" نمادی از روحانیونی است که در طول شبانه روز در کنار تحصیل کردنشان در موضوع فقه و دین در کنار مردم زندگی میکنند و بر مبنای اعتقاداتشان تصمیم میگیرند و در کنار این که دغدغه معاش دارند و برای رفع آن از لباسشان مایه نمی گذراند و مهمتر از همه اینکه عاشقیت میکنند و می دانند

حامد محمدی در "فرشته ها باهم می آیند" سراغ لایه های درونی و خصوصی تر زندگی روحانی فیلمش را گرفته و سراغ عاشقیت کردن ها و گیر و گرفتهای طبیعی زندگی او رفته و شیوه امرار معاش او را به تصویر کشیده است. او در این فیلم لباس روحانیت را معیار ورود به دنیای ذهنی و زندگی شخصیت داستانش نگرفته بلکه این شخصیت را مانند هر آدم یا شخصیت دیگری دیده و سراغ دغدغه ها ، دلمشغولی ها و پستی و بلندی های زندگی اش رفته است.

فیلم فرشته ها با هم می آیند

شخصیت اصلی داستان "فرشته ها باهم می آیند" شخصیت همدلی برانگیزی است که بنا به علایقش درس حوزوی میخواند و لباس طلبگی برتن دارد. در واقع او نماد روحانیت رسمی و عصا قورت داده نیست بلکه نمادی از روحانیونی است که در طول شبانه روز در کنار تحصیل کردنشان در موضوع فقه و دین در کنار مردم زندگی میکنند و بر مبنای اعتقاداتشان تصمیم میگیرند و در کنار این که دغدغه معاش دارند و برای رفع آن از لباسشان مایه نمی گذراند و مهمتر از همه اینکه عاشقیت میکنند .

در پایان به سیاق چند سطر آغاز این نوشته باید تاکید کرد که "فرشته ها باهم می ایند" نه داعیه بزرگ بودن دارد و نه میتواند اثری بزرگ در سینمای ایران تلقی شود ولی سادگی و سرراستی و صمیمیتی را با خود به همراه دارد که مخاطب را برای همراهی با خودش تا انتها قانع میکند.در کنار اینکه تجربه تماشای "طلا و مس" را به وضوح تداعی میکند در عین متفاوت با آن فیلم است.در مجموع باید گفت در کنار بازی خوب جواد عزتی در نقش روحانی فیلم و نقش آفرینی متفاوت نازنین بیاتی بعد از معرفی جدی اش در فیلم "دربند" پرویز شهبازی ،برگ برنده کار حامد محمدی فیلمنامه "فرشته با هم می آیند" است به دلیل انتخاب زاویه ای تازه برای نگاه به زندگی روحانی فیلمش و البته به کار بستن ریزه کاری هایی که در همین مسیر گام بر می دارند.

محمدرضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

فرشته ها اول مرداد می آیند

آبرومندی رقت انگیز!