اندراحوالات کارمندان وظیفهشناس!
نکاتی در خصوص اهمیت کارمندان وظیفهشناس در سازمان
کارمندان وظیفهشناس، پایه اصلی شرکت هستند. وظیفهشناس بودن، یک عمل اخلاقی است که آدمها یا واجدش هستند یا نیستند، پس واقعاً چیزی نیست که بتوانید به آنها یاد بدهید یا مجبورشان کنید، وفادار باشند!
همواره در جهان کسب و کار، درباره اهمیت ثابت قدم بودن و وفاداری مشتریان، حرفهای زیادی زده میشود؛ اما وفاداری و وظیفهشناسی کارمند نیز به همان اندازه، واجد اهمیت فراوان است. بسیاری از مردم از اهمیت کارمند وظیفهشناس، چشمپوشی میکنند، اما اتخاذ چنین رویکردی میتواند برای کسب و کار شما زیانآور باشد. اگر تا به حال این موضوع را مدنظر نداشتید، حالا وقتش است که به این نکته مهم توجه کنید. برای یک شرکت، دلایل بسیاری در باب این مسئله وجود دارد که چرا داشتن کارمندان وفادار و وظیفهشناس در کسب و کار، یک الزام واقعی محسوب میشود.
در واقع، چنین کارمندانی، پایه اصلی شرکت هستند و خصوصاً آن دسته از کارمندان که در نهایت به تولید کمک میکنند و باعث میشوند تا سقف تولید افزایش یابد، بخش مهمی از شرکت محسوب میشوند. آنها نماینده شرکت شما هستند و در نتیجه، میتوانند اهداف شرکت شما را تحقق ببخشند یا پیش از آن که بتوانید ریشه مشکلات را تشخیص دهید، جریان امور را بهبود بخشند. وفاداری و وظیفهشناسی کارمندان، باید در صدر فهرست گزینش و سنجش هر کارآفرین قرار داشته باشد و نیز باید در استراتژی کسب و کار شرکت شما گنجانده شود. این مسئله، تا این حد مهم است!
1. ارزشیابی
اولین چیزی که لازم است انجام بدهید، تشخیص این امر است که بعضی از مردم، طبیعتاً افراد وظیفهشناس، ثابتقدم و وفاداری هستند؛ در حالی که خیلیهای دیگر، بنا به طبع و سرشت خود، چنین نیستند. گونه دوم را با افرادی تعویض کنید که دارای پیشینه کاری وفادارانه و حاکی از وظیفهشناسی در پستها و موقعیتهای سابقشان هستند. اگر آنها در گذشته وظیفهشناس بودهاند، به احتمال قریب به یقین، گرایش دارند در آینده هم وظیفهشناس باشند. وظیفهشناس بودن، یک عمل اخلاقی است که آدمها یا واجدش هستند یا نیستند، پس واقعاً چیزی نیست که بتوانید به آنها یاد بدهید یا مجبورشان کنید، وفادار باشند.
2. جبران کردن
بزرگترین راز این است که شما، اول و پیش از آنها، وفاداری را نشان دهید و ثابتقدم بودنتان را ابراز کنید. اگر خواهان این هستید که کارمندتان در این خصوص بیش از شما باشد، باید وظیفهشناسانهتر از آنها رفتار کنید و همواره پیشقدم آنها باشید. بهترین مدیران، این نکته را به خوبی درک میکنند. آنها به خاطر کل گروه و کل شرکت میجنگند و متقابلاً، گروه نیز برای آنها میجنگد. این به آن معنا نیست که شما باید از نظر مالی به آنها بیشتر توجه کنید. پاداشهای غیرمالی بسیاری وجود دارد که میتوانید به آنها اعطا کنید و این کار به ایجاد وفاداری و پا برجا بودن کارمندان منجر میشود. پاداشهایی مثل تجلیل و تمجید خصوصی یا عمومی، انتخاب کارمند منتخب برای هر ماه، منعطف بودن برای مواقعی که کارمند نیاز به مرخصی و استراحت دارد و نیز، داشتن گشودگی و گشادهرویی در شنیدن پیشنهادها و بازخوردهای کارمندان.
3. تسهیل
آن دسته از مدیرانی که وفاداری پرسنل را کسب میکنند، این کار را با از میان برداشتن موانع برای هر ترقی کارمند صورت میدهند. عمل اولیه آنها این است که به طور پیوسته، شرایط شغلی را برای هر کدام آنها آسانتر میکنند. اگر کارمندان شما ببینند که شما دارید سعی میکنید به آنها کمک کنید که شرایط شغلی و حرفه ایشان آسانتر پیش برود، بسیار بیشتر، وظیفهشناس و وفادار میشوند.
4. خطوط ارتباط
اغلب اوقات، ما به عنوان مدیران کسب و کار، گرایش داریم تمام توجه خود را بر مشتریان و نیز بر نتیجه نهایی امور متمرکز کنیم. اما آن چه باید دریابیم، این است که وقتی بخشی از آن توجه را تغییر دهیم و بر وفاداری کارمندانمان متمرکز شویم، به نحوی خودکار به سمت دیگر اهدافمان هم پیش میرویم. کارمندانی که وفادار هستند، خدمات مناسبتری برای مشتریان فراهم میآورند و برای کمک به رشد کسب و کار، بسیار شایستهتر هستند.
وقتی صحبت داشتن کارمندان وظیفهشناس میشود، موضوع مهم دیگر، همانا حفظ و سیال نگهداشتن ارتباط است. کسب و کارهایی که بر آگاهانه بودن ارتباط کارمندان و مدیران تاکید میورزند، به این احساس متقابل که همه بخشی از یک گروه هستند، یاری میرسانند. به کارمندانتان مجال دهید که انتظارات شما را بدانند، وظایفشان را بشناسند و بازخوردهایشان را ارائه دهند. به این ترتیب، بیشتر حس میکنند که بخشی از گروه کاری هستند و وفادارانهتر عمل میکنند.
5. به جریان انداختن روال مناسب
برای به راه انداختن این امور، زمانی را صرف تمرکز بر وظیفهشناسی و وفاداری کارمندانتان کنید. با یک تیم محکم وفادار و ثابتقدم کار کنید که مسوولیت آنچه را که رخ میدهد، به عهده میگیرد و شانه خالی نمیکند. این رویکرد، چه بسا باعث شود چند نفری را تعویض یا جابهجا کنید، یا ناچار شوید روی اعمال خودتان در نسبت با کارمندان، بیشتر و دقیقتر کار کنید. وقتی شروع به بازسنجی و ارزشیابی آن چیزی کردید که لازم است انجام شود، تدریجاً امور به سمت روال مناسبش حرکت میکنند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد