تبیان، دستیار زندگی
عوامل سریال «هفت سنگ» هر جا و هر وقت که مصاحبه می کنند، گریزی به حاشیه های این سریال و ماجرای کپی از «مدرن فمیلی» می زنند. این بار گفته های سه بازیگر سریال را با چشم پوشی از حواشی مرور می کنیم. جالب ترین بخش مربوط به روایت فرناز رهنما درباره بازیگر نقش ما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیگر خردسالی که همه را مبهوت کرد

روایت پورحسینی، رهنما و سلطلانی از «هفت سنگ»


عوامل سریال «هفت سنگ» هر جا و هر وقت که مصاحبه می کنند، گریزی به حاشیه های این سریال و ماجرای کپی از «مدرن فمیلی» می زنند. این بار گفته های سه بازیگر سریال را با چشم پوشی از حواشی مرور می کنیم. جالب ترین بخش مربوط به روایت فرناز رهنما درباره بازیگر نقش ماهور است.

هفت سنگ

ماجراهای بابا نصیر

پرویز پورحسینی از آن دست بازیگران تحصیل كرده سینما،‌ تئاتر و تلویزیون ماست كه نه تنها با تحصیلات آكادمیك بلكه با گذر پله به پله مسیر به جایگاه امروزش دست پیدا كرده است. او هم یكی از بازیگران مكتب مرحوم حمید سمندریان بزرگ است كه البته با او در تشكیل گروه نمایش «پاسارگاد» نیز مشاركت داشته است:

* فیلمنامه «هفت سنگ» را خواندم و خوشم آمد. یك جور سرخوشی در آن وجود داشت. معایب آدم ها در قالب درام مطرح می شد. یك اشكالی كه این سال ها به وجود آمده این است كه همه دارند یكدیگر را نصیحت می‌كنند. در حالیكه اگر پیامی باید به بیننده القا ‌شود باید در قالب درام مطرح شود و غیرمستقیم. در ضمن دیدم فرصتی پیش آمده كه دوباره این ژانر را امتحان كنم.

* بابا نصیر فیلمنامه را می شد جورهای دیگری هم بازی كرد. ولی آنچه در اجرای این نقش دیده می‌شود حاصل تعامل بین بازیگر و كارگردان بود. آنچه در نوشته دیده نمی شد در ذهن كارگردان بود، چون خودش بر متن تسلط داشت و رابطه ها را توضیح می داد. اگر هم پیشنهادی در قالب بازی از جانب ما مطرح می شد اگر از نظر او درست بود قبول می كرد.

* بابا نصیر به عنوان پدربزرگ خانواده در موقعیتی قرار دارد كه باید تسلطش را بر خانواده حفظ كند و یك جوری موقعیت های مشكل را مدیریت كند.گاهی هم اشتباه می‌كند. چون او هم بالاخره یك انسان است و عقل كل كه نیست. از دل همین اشتباهاتی كه شخصیت های قصه انجام می‌دهند پیام متن به تماشاگر منتقل می‌شود. و برای بیشتر روشن شدن پیام گاهی از راوی كمك گرفته می‌شود.

* بابا نصیر همسرش را دوست دارد. می داند كه تفاوت سنی دارد با همسرش و باید او را راضی نگه دارد. سعی می كند چیزی كم و كسر نباشد و حتی گاهی برای حفظ رابطه با همسرش خیلی بچه گانه دروغ می گوید. آدم های این كار به قولی كودك درونشان فعال است.نمونه اش صحنه ای است كه دعواهای خانوادگی جشن تولد حامد را بهم ریخته در توضیح اینكه تا به حال فرصت نكرده كودكی كند و از این نظر كم كاری كرده، وقتی دعواهای بچه گانه آدم بزرگ های فامیل را می بیند، توضیح می دهد كه من فكر می كردم كه دارم بزرگ می شوم و كودكی نكرده ام. ولی حالا وقتی كارهای كودكانه شما بزرگترها را می بینم، احساس می كنم كه حالا حالاها برای كودكی كردن وقت دارم.

هفت سنگ

ماهور میگفت کات شد؟ آف شدم من؟

فرناز رهنما با بازی در «ساختمان پزشکان» معروف شد. او در «هفت سنگ» بار دیگر با بهنام تشکر همبازی شده است:

* ماهور هیچ نسبتی با من ندارد. او وقتی که 6 ماه داشته در سریال دیوار به کارگردانی آقای مقدم حضور داشته است.ماهور وقتی وارد پروژه شد حدود یک سال و نیم داشت و تا 2 سالگی ما در کنارش بودیم. آخرهای پروژه دیگر حرف هم میزد و با هم خانواده شده بودیم. خیلی باهوش بود به طوری که راکورد حفظ می کرد و باعث تعجب همه شده بود.همه فکر می کنند که این بچه چرا این قدر ساکت و مبهوت است، در حالی که این خواسته کارگردان بود و از او میخواست. میگفت ساکت باش یا اینجا را نگاه کن. او هم گوش میکرد. وقتی هم که تمام میشد، میگفت کات شد؟ آف شدم من؟ کسی باور نمی کرد که این بچه به این شیطانی و بازیگوشی جلوی دوربین تا این حد آرام باشد.خیلی زود با همه ارتباط برقرار کرد و نه گریه میکرد و نه جلوی دوربین شیطنت میکرد. تا حدی که ما از آقای بذرافشان می پرسیدیم الان از بازی کدام یک از ما راضی بودی؟ میگفت هیچکدام ... فقط ماهور. چند وقت پیش به من گفت هر روز سریال را نگاه میکند و بعد گریه میکند که چرا تمام شد. البته اسمش روژین مهدوی نژاد است.

کسی باور نمی کرد که این بچه به این شیطانی و بازیگوشی جلوی دوربین تا این حد آرام باشد.خیلی زود با همه ارتباط برقرار کرد و نه گریه میکرد و نه جلوی دوربین شیطنت میکرد. تا حدی که ما از آقای بذرافشان می پرسیدیم الان از بازی کدام یک از ما راضی بودی؟ میگفت هیچکدام ... فقط ماهور.

* برای همکاری دوباره با بهنام تشکر می گویند نمی ترسیدید کنار هم باشید، به نظر من ترس کلمه اشتباهی است. نه..نمی ترسیدیم از اینکه کنار هم باشیم، ولی تلاش می کردیم متفاوت باشیم. حتی ممکن بود که ما در یک تئاتر یا حتی یک سریال دیگر با هم بازی میشدیم. تلاشمان را کردیم که خودمان هم یک چیزهایی را اضافه کنیم که از کار قبلی دور باشیم. مخصوصا اینکه نوع و جنس کار کاملا متفاوت بود. نوع دیالوگ گویی و هدایت آقای بذرافشان متفاوت بود. آقای بذرافشان یک دیالوگی داشتند که میگفتند هفت سنگی بازی کنید. یعنی یک چیزی را پیدا کرده بودیم و می دانستیم که اگر از این چارچوب خارج شویم، هفت سنگی نیست. اینها خیلی کمک کرد تا ما به تفاوت و چیزی که خودمان هم کمی دلشوره اش را داشتیم برسیم. این موضوع به بازی خود ما هم کمک کرد. به نظر من خود مردم هم دوست دارند که دو بازیگری که یک جایی با هم کار کرده اند را دوباره با هم ببینند. ولی یک بخشی از نگرانی درباره توانمندی خود ما بود که حالا ما چقدر میتوانیم یک زوج متفاوت دربیاوریم شاید همان هفته اول خودمان کمی نسبت به این ماجرا حساس بودیم اما از هفته دوم دیگر الهام و روزبه را باور کرده بودیم و دیگر نازنین و نیما نبودیم.

* من دوستی دارم که شبیه به همین محسن پدیده و لیلا هستند. پدری که به دنبال ایجاد فضای راحت برای فرزندش است و مادری که به شدت سختگیری میکند. یعنی من وقتی فیلمنامه را خواندم به این فکر کردم که الان همه میخواهند روشنفکر باشند و آزادی در اختیار بچه هایشان قرار بدهند که اختلال ایجاد می کند.

هفت سنگ

«هفت سنگ» سخت ترین کارم بوده

مهدی سلطانی که با بازی «در مسیر زاینده رود» توانایی اش را ثابت کرده بود، با نقش جمیل در سریال «دیوار» به اوج شهرت رسید. او در ماه مبارک رمضان امسال نقش کوتاهی در «مدینه» داشت و ایفاگر یکی از نقش های اصلی «هفت سنگ» است:

* خیلی از مردم دوست دارند من را همان طور به شکل قدیم مانند جمیل ببینند. یک مرد باصلابت و پرجذبه. خیلی ها هم من را تشویق می کنند که چه خوب شد نقشی متفاوت ایفا کردید. اما خود من کاملا خوشحالم که این سریال را بازی کردم و 7 ماه خوب را با گروه سپری کردم. سوژه هم جوری بود که خستگی را از تن من بیرون از این لحاظ بیرون برد.

* عبدی در سریال مدینه با این‌که نقش کوتاهی بود، اما توانست جای خودش را در سریال باز کند. من پیش از این چنین نقشی را بازی نکرده بودم.

* برای من جهان‌بینی شخصیت و نوع نگاه به دنیای پیرامونش خیلی اهمیت دارد. محسن پدیده برای من پدری است بسیار مهربان که خانواده‌اش را دوست دارد و کودکیِ قدرتمندی دارد. دوست دارد همسر بالیاقتی برای لیلا و پدر خوبی برای فرزندانش باشد. او می‌خواهد برای خانواده‌اش یک قهرمان باشد. این دریافت‌ها از جها‌ن‌بینی محسن پدیده، شکل کلی شخصیت او را برایم روشن کرده بود. بعد از آن نوبت به فرم اجرایی رسید و این‌که چطور این شخصیت را بازی کنم؛ این‌که محسن پدیده چطور حرکت می‌کند، لحن صدایش چگونه است، چطور راه می‌رود، چطور می‌خندد، ریتم کلامش، ریتم حرکتش و اشارات جسمانی‌اش چگونه است و بسیاری نکات دیگر که کمک کرد عناصر بیرونی این شخصیت را طراحی کنم. درباره ویژگی‌های روانی این شخصیت هم به این فکر کردم که او چگونه آدمی است، آیا حسود است، وسواس دارد، بی‌خیال، چرب‌زبان، شاد، جدی یا غمگین است؟ وقتی همه اینها را با کمک نویسنده و کارگردان مشخص کردم و نتیجه را با دریافت‌هایم از ظاهر این شخصیت در هاون کوبیدم، محصولش چیزی شد که به نام محسن پدیده در «هفت‌سنگ» می‌بینید.

* فکر می کنم با پایان «هفت سنگ» مردم دلشان برای این سریال تنگ می شود. من کار جنگی و اکشن و ... انجام داده ام ولی این سریال جزو سخت ترین سریالهایی بود که بازی کردم و احساس بسیار خوبی دارم.

فرآوری: منیژه خسروی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منابع:فارس/بانی فیلم/جام جم