نگاهی به انتظارات بلند پروازانه جوانان

خودروی آخرین مدل، ملک شخصی، سفرهای سالانه به کشورهای خارجی، حقوق ماهانه چندین میلیونی، لباس های فلان مارک و عروسی های رویایی، چند مورد از رویاهای بلند پروازانه جوانانی است که در این سالها، در بازه سنی بیست تا سی سالگی به سر می برند.

به گزارش تغییرات سبک زندگی در سالهای اخیر باعث شده است که انتظارات جوان این دوره با هم سالانه دهه های پیشیشان که به همان نسل پدر و مادرهایشان باز می گردد، بسیار متفاوت باشد. انتظاراتی که در بیشتر موارد نه خانواده ها از پس بر آوردن بر می آیند و نه جامعه.

شغلی با درآمد چند میلیونی!

علی 26 ساله است و برای پس از دریافت مدرک لیسانس مهندسی صنایع و پایان خدمت سربازی اش ، مدتی است که در جستجوی کار آگهی های روزنامه زیر و رو می کند اما در نهایت همه شغل هایی که پیدا می شود با پایه حقوق وزارت کار است که به مذاق علی خوش نمی آید.

او در خصوص ماجرای کار پیدا کردنش می گوید: روزهایی که من در دانشگاه بودم، فکر می کردم که پس از پایان تحصیلم می توانم شغلی بسیار مناسب با حقوقی مکفی را پیدا کنم اما این روزها که چند ماهی است درگیر پیدا کردن شغل هستم دیدم برای می که سابقه کاری هم ندارم به فرض اینکه شغلی مرتبط هم پیدا شود، با حقوق پایه وزارت کار است در حالی که به باور من این روزها برای تامین معاش لااقل باید ماهانه 3 میلیون تومن در آمد داشت!

ماشین فلانهای آنچنانی!

مهرداد تنها 20 سال سن دارد اما به بهانه اینکه دانشگاه قبول شده است، از پدرش خوردرویی می خواهد که تهیه اش این روزها حدود 50 میلیون هزینه در بردارد. مهرداد در این باره می گوید: خب من درس خواندم دانشگاه قبولش شدم ، پدرم هم در عوضش باید یک خودروی مناسب برایم تهیه کند چون من که با پیاده نمی توانم راه خانه تا دانشگاه را هر روز بروم و بیایم و از طرفی خودرویی هم که برایم می خرد باید در شان من باشد تا در برابر سایر همکلاسی هایم کم نیاورم!

خواستگار همه چی تمام!

مریم 29 ساله است ، تحصیلکرده و شاغل و به قول معروف همه چیز تمام و به رغم خواستگارهای متعددی که داشته تا به حال ازدواج نکرده است. وقتی در خصوص دلیل مجرد ماندنش از او می پرسیم می گوید: من در طول ده سال گذشته، خواستگارهای زیاد داشتم اما هیچ کدامشان نتوانستند، انتظارات من را از همسر ایده ال بر آورده کنند. وقتی از مریم در خصوص معیارهایش برای همسر ایده ال می پرسیم ادامه می دهد: خب مردی قد بلند، چهار شانه ، تحصیل کرده ، که شغلی با درآمد چند میلیونی و یک آپارتمان شخصی لااقل در مرکز شهر و یک خودروی حداقل پارس داشته باشد و بتواند لااقل یکی دو بار در سال من را به سفرهای خارجی ببرد که اخلاق و ظاهرش هم به دل می نشیند، اما متاسفانه در تمام این سالها خواستگارهایم یکی از این خصوصیات را نداشتند به عنوان مثال موقعیت مناسب مالی را داشتند اما از ظاهر مناسبی برخوردار نبودند یا اینکه با ظاهر و اخلاقشان با سلیقه هم هماهنگ بود، اما توان مالی ساخت یک زندگی راحت و بی دغدغه را نداشتند.

خانه حداقل 100 متری در فلان منطقه تهران!

علیرضا ، 31 ساله است، کارمند یک شرکت خصوصی است و درآمد معقولی هم دارد اما هر چه خانواده اش به او اصرار می کنند که به اصطلاح استی برای خود بالا بزند و تشکیل زندگی بدهد، با مخالفت او روبرو می شوند.

وقتی از علیرضا در خصوص دلیل ازدواج نکردنش می پرسیم می گوید: برای ازدواج کردن نیاز به خرید یک خانه حداقل 80 متری در منطقه ای مناسب در شهر است و یک خودروی شخصی و در آمدی ماهانه چند میلیون که در حال حاضر هیچ کدام از این شرایط را دارا نیستم و فکر هم نمی کنم در سالهای آتی بتوانم این موقعیت را برای خودم دست و پا کنم و با توجه به این تفاسیر چه کاری است بخواهم یک فرد دیگر را در رابطه با زندگی مشترک به سختی و دشواری بیندازم؟!

جهیزیه 50 ، 60 میلیونی!

سحر 31 ساله است و به رغم محاسن بسیاری که دارد، تا به حال ازدواج نکرده است. وقتی در خصوص دلایل مجرد ماندنش از او می پرسیم ، می گوید: این روزها مانند قدیم نیست که دخترها با چند دست قابلمه و ظرف راه خانه بخت را در پیش بگیرند و برای این که دختر در این روزگار بخواهد وارد خانه بخت بشود، باید 50 تا 60 میلیون تومان را صرف خرید جهیزیه کند، شما حساب کنید با حقوق پایه 700 هزارتومانی ، چگونه می توان چنین جهیزیه ای را تهیه کرد؟

از تبلت تا خودروی آخرین مدل

با نگاهی به انتظارات جوانان در این دوره به این نتیجه می رسیم که تغییرات سبک زندگی موج رفاه نسبی و تغییر معیارهای زندگی در سالهای اخیر باعث شده است که انتظارات نسل جدید از همان سالهای کودکی و خردسالی به هم سالان نسل های پیشین خود تفاوت داشته باشد مثلا کودکانی که در سالهای اخیر با یک توپ پلاستیکی و یک عروسک پارچه ای همه کودکی هایشان را می گذراندند این روزها با تبلت و گوشی فلان مارک و ps به نمای n می گذارنند. همین کودکان زمانی که به سنین جوانی می رسند، از خانواده هایشان خودرو و سفرهای خارجی می خواهند و در نهایت این سیر انتظارات هر روز گستره تر از دیروز می شود. به همین دلیل هم هست که جوانان نسل جدید خیلی سخت تن به ازدواج می دهند چون با این سطح توقعات از نزدیکی نمی توانند خود را در قالب مسئولیت های زندگی زناشویی محدود کنند و ترجیح می دهند که نیازهای خود را در روش های غیر ازدواج برآورده کنند.

خانواده ها و  رسانه ها انتظارات را کنترل کنند

در این میان با توجه به افزایش روز افزون انتظارات جوانان، والدین و رسانه ها می توانند ادامه روند افزایش سطح خواسته های نسل جدید را از بدو کودکی کنترل کنند تا ادامه این انتظارات زندگی آینده آنها را درگیر مشکلات نکند.