تبیان، دستیار زندگی
به محض آنكه به دستور رضاخان ، سرتیپ مرتضى خان یزدان پناه به ریاست حكومت نظامى تهران منصوب شد، در آغاز عده اى از افراد سرشناس را كه حامى جدى مدرس بودند، دستگیر كردند، افراد مشهور محلات كه در تشییع جنازه پرشور عشقى شركت داشتند، گرفتار شدند به طورى كه طى چند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دولت قاچاق است!


به محض آنكه به دستور رضاخان ، سرتیپ مرتضى خان یزدان پناه به ریاست حكومت نظامى تهران منصوب شد، در آغاز عده اى از افراد سرشناس را كه حامى جدى مدرس بودند، دستگیر كردند، افراد مشهور محلات كه در تشییع جنازه پرشور عشقى شركت داشتند، گرفتار شدند به طورى كه طى چند روز زندان شهربانى مملو از طرفداران مدرس و افراد مخالف رضاخان و انسانهاى آزاده گردید.

مدرس

در زندان شكنجه و انواع آزار و اذیت را نسبت به افراد اعمال نمودند. عده اى را با باتوم و شلاق بقدرى زده بودند كه آثار ضربان و صدمات تا چند روز بر بدنشان باقى بود (حتى پس از رهایى از زندان ) گروهى از مشاهیر و افراد فعال از قبیل نویسندگان و روزنامه نویسان را به كلات نادرى و دیگر نقاط خراسان تبعید نمودند.

مردم عادى اگر كوچكترین آشنایى و ا رتباطى با مدرس و طرفداران او داشتند توقیف و دستگیر مى شدند.و یك نفر را بدلیل آنكه نام مدرس را به احترام و با عزت برده بود آنقدر زدند كه بر اثر صدمات وارده فوت نمود. شخص دیگرى را كه چاپخانه دستى داشت و آگهى دعوت مدرس را از مردم براى شركت در تشییع جنازه عشقى چاپ كرده بود، حین بازجویى چنان مورد ضرب و شتم و شكنجه هاى وحشتناك قرار داد كه جان خویش ‍ را از دست داد. حتى كودكان و نوجوانان را براى گرفتن اقرار به حبس برده و شلاق مى زدند.

جراید اقلیت توقیف شدند و مدیران در تحصن مجلس بودند. شهید مدرس كه از این رفتارها به خشم آمده بود و لحظه اى آرام و قرار نداشت تصمیم گرفت در مجلس علیه حكومت نظامى صحبت كند ولى به او اجازه ندادند تا اینكه قرار شد افراد طرفدار مدرس در جلسات مجلس شركت كرده و در روز دوم مرداد 1303 به ملك الشعراى بهار از سوى رئیس مجلس ‍ اجازه داده شد كه پشت تریبون رفته و مطالبى را بیان كند. وى در سخنان خود به حبس ها، آزارها، شكنجه ها، اشاره كرد و از اینكه تمام صدمات متوجه طرفداران مدرس است انتقاد نمود و بر اینكه سانسور تنها نسبت به مطبوعات حامیان مدرس اعمال مى شود اعتراض كرد. در مذاكرات این روز كه بین مخالف و موافق با لحنى تند و خشن صورت گرفت ، مدرس فریاد زد: اینجا جاى قانون اساسى است ... این جلسه مشروطه است ، هر كس ‍ عقیده اش مخالف قانون اساسى است باید چشمش كور شود از در برود بیرون . وقتى یكى از طرفداران رضاخان از دولت وى دفاع كرد. مدرس  گفت : دولت اكثریت ندارد. قاچاق است .

اینجا جاى قانون اساسى است ... این جلسه مشروطه است ، هر كس ‍ عقیده اش مخالف قانون اساسى است باید چشمش كور شود از در برود بیرون . وقتى یكى از طرفداران رضاخان از دولت وى دفاع كرد. مدرس  گفت : دولت اكثریت ندارد. قاچاق است

در جواب وى سید یعقوب (حامى رضاخان ) گفت : از حدود نزاكت خارج نشوید. مدرس با حالت برافروختگى گفت : آن كس كه چهارصد نفر را اینجا سرنیزه مى زند از حدود نزاكت خارج نمى شود؟ مدرس چندین نوبت اجازه مى گیرد تا پیرامون حكومت نظامى صحبت كند اما رئیس مجلس به او اجازه نمى دهد، سرانجام تحت عنوان : ((ابراز تاءسف از قتل واقع شده )) صحبت نموده و در نهایت به حكومت نظامى اشاره مى كند ولى به ایشان اخطار مى كنند دراین باره سخنى نگوید. ایشان پاسخ مى دهد:

((اطاعت مى كنم ولى عقیده ام این است كه تا حكومت نظامى به مجلس ‍ نیاید و در مجلس مورد بحث واقع نشود نباید در خارج ترتیب اثرى به او داده شود.)) و به این ترتیب با ذكر یك جمله همه آن چیزى كه باید گفته شود را گفت .

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع : كتاب داستانهاى مدرس

مطالب مرتبط:

 حاضر جوابی های شهید مدرس