تبیان، دستیار زندگی
تا وقتی دریا آرام باشد همه شناگر خوبی هستند اما وقتی که موجی پس از موج دیگر فرد را از این سو به آن سو می کشاند اینجاست که سره از ناسره متمایز می گردد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما چند بار خدا را متهم کرده اید؟!

امتحان

تا وقتی دریا آرام باشد همه شناگر خوبی هستند اما وقتی که موجی پس از موج دیگر فرد را از این سو به آن سو می کشاند، اینجاست که سره از ناسره متمایز می گردد.


حکایت دنیای ما نیز حکایت دریاست؛ تا وقتی آرام و مطابق میلمان باشد همه چیز خوب و زیباست حتی انسان با تمام کم و کاستی هایی که دارد، امان از روزی که مشکلات چهره نماید. اینجاست که چهره واقعی انسان رو شده و توانایی هایش و آنچه در وجود نهفته دارد آشکار می شود و همین جاست که گاه فراموش می کنیم خدایی هست.

داستان کوتاه کوهنورد کم ایمان

داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد. ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

شب، بلندی های کوه را تماماً در برگرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.

همان طور که از کوه بالا می رفت، چند قدم مانده به قله کوه، پایش لیز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد، از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت.

همچنان سقوط می کرد و در آن لحظات ترس عظیم، همه ی رویدادهای خوب و بد زندگی به یادش آمد. اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است. ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش میان آسمان و زمین معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود. و در این لحظه ی سکون برایش چاره ای نمانده جز آن که فریاد بکشد: " خدایا کمکم کن"

صدایی پر طنین که از آسمان شنیده می شد، جواب داد:" از من چه می خواهی؟ "

کوهنورد گفت: " ای خدا نجاتم بده! "

خدا: واقعاً باور داری که من می توانم تو را نجات بدهم؟

کوهنورد- البته که باور دارم.

خدا: اگر باور داری، طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن! یک لحظه سکوت... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد !!!

اگر ملاحظه مى‏كنیم تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرت‏هایى كه از آن سوء استفاده مى‏شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است

روز بعد از این ماجرا گروه نجات می گویند که یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از یک طناب آویزان بود و با دست هایش محکم طناب را گرفته بود! ((( او فقط یک متر با زمین فاصله داشت! ))) (برگرفته از پایگاه اینترنتی نجاتگر)

خیلی ها درباره خوب بودن و خوب شدن و ... خوب حرف می زنند، حتی در جای خود مطالب ارزنده‌ ای نیز می نویسند اما اصل آن است که فرد هنگام عمل چقدر پایبند به گفته های خودش بوده و در میدان عمل، پیروز و یا شکست خورده ای بیش نیست!

همه مشکلات از جانب خداست؟

فراز و فرودهای زندگی، گاه آن قدر تلخ و طاقت فرسا می شود که با خود فکر می کنیم خدا کجاست؟ پس چرا کاری نمی کند و یا شروع به گله و شکایت از خود او به خودش می کنیم.

شاید این بدین خاطر باشد که می دانی اختیار امورت به دست اوست و آنچه بر سرت می رود از جانب او و به خواست اوست و این یعنی همه کاره اوست.

وقتی به وقایع و رویدادهای زندگی به چشم یک تراژدی می نگری که خدا به دستان خود نگشاته، تحمل آن سخت تر می شود چرا که بزرگترین تکیه گاه را نیز از دست داده و در عوض نعوذبالله بزرگترین عامل بدبختی ها و گرفتاری ها را یافته ای.

در این حال از این آیه غافلی که خداوند فرمود: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً(نساء/79)

آنچه از خوبی‏ها به تو برسد از طرف خداوند است و آنچه از بدی‏ها برسد از خود تو است و ما تو را به عنوان رسولی به سوی مردم گسیل داشتیم و در شهادت بر حقانیت رسالت تو، خدا كافی است.

خیلی ها درباره خوب بودن و خوب شدن و ... خوب حرف می زنند حتی در جای خود مطالب ارزنده‌ی نیز می نویسند اما اصل آن است که فرد هنگام عمل چقدر پای بند به گفته های خودش بوده و در میدان عمل پیروز و یا شکست خورده ای بیش نیست!

خدایی که با براهین عقلی و نقلی اثباتش کرده و اوصافی برایش برشمرده اند که جز خیر و نیکی نیست، چگونه می تواند برای انسان جز خیر و صلاحش را بخواهد؟!

از این رو بعد از آگاهی از چنین آیه ای لازم است نوع نگاه را به وقایع و رویدادها تغییر داده و ریشه مشکلاتم را بیابم.

آنجا كه مى‏فرماید: سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مى‏كند، بنابراین اگر ملاحظه مى‏كنیم تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرت‏هایى كه از آن سوء استفاده مى‏شود، از ناحیه خداوند است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت، اوست و اگر در آیه دوم "سیئات" به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان "جنبه‏هاى منفى" قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرت هاى خدادادى است و این درست به آن مى‏ماند كه پدرى سرمایه‏اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و یا دایر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نیست كه او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است. (تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 22)

پیچ و خم های زندگی بهانه ای شد تا من خود را بهتر بشناسم. خودی را بشناسم که خدای قادر و توانای خویش را در انزوا قرار داده و هنگامه مشکلات، قدرت گره گشایی او را منکر شده، غافل از آنکه سبب از اوست و همان اوست که قادر به رفع این سبب است.

مشکل از جانب من است که نمی توانم صبر را پیشه خود سازم و از غوره حلوا سازم. پس خدای مهربان در این همه مشکلات و مصائب نه تنها بی گناهی بیش نیست، بلکه تنها ریسمانی است که می توان بدان چنگ زد و از بند مشکلات رها شد.

به او اعتماد کنیم چرا که او تنها دوستی است که هیچگاه تنهایمان نمی گذارد.

مریم پناهنده   

بخش قرآن تبیان


مطالب مرتبط:

بدترین و بهترین مردم از دیدگاه قرآن

انسان "احسن تقویم" است یا پست تر از حیوان؟!

هر چه خوبی می‌کنم بدی می‌بینم!