تعیین خوردنی های ممنوع به دست خداست نه دیگران!
كسى كه براى حفظ جان خود هیچ غذایى نداشته باشد، مىتواند به خاطر اضطرار از غذاى حرام استفاده كند، مشروط بر اینكه از روى سركشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد. یعنى فقط به همان مقدارى مصرف كند كه خود را از مرگ برهاند، نه اینكه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است
.إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْكُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (بقره ـ 173)
همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام كرده است، (ولى) آن كس كه ناچار شد (به خوردن اینها) در صورتى كه زیاده طلبى نكند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
به دنبال آیهى قبل كه فرمود: از پیش خود، حلالهاى خدا را بر خود حرام نكنید، خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوك و هر حیوانى كه مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام كرده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانى مىشود و خوردن خون، سبب سنگدلى و قساوت قلب مىگردد. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 310)
طبق نظریههاى بهداشتى، گوشت خوك عامل دو نوع كرم كدو و تریشین است و حتّى در بعضى از كشورها، مصرف گوشت خوك ممنوع شمرده شده و انجیل مسیح نیز گناهكاران را به خوك تشبیه كرده است.
كسى كه براى حفظ جان خود هیچ غذایى نداشته باشد، مىتواند به خاطر اضطرار از غذاى حرام استفاده كند، مشروط بر اینكه از روى سركشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد. یعنى فقط به همان مقدارى مصرف كند كه خود را از مرگ برهاند، نه اینكه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است.
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنىهاى ممنوع نخورد و بمیرد، كافر مرده است. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 130)
با توجّه به اینكه خوردنىهاى حرام، بیش از چهار موردى است كه در آیه مطرح شده است، پس كلمه «إِنَّما» به معناى حصر عقلى نیست، بلكه در مقابل تحریمهاى جاهلیّت است.
قاعده اضطرار، اختصاص به خوردنىها ندارد و در هر مسئلهاى پیش آید، قانون را تخفیف مىدهد.
از امام صادق علیه السلام سۆال كردند كه پزشك به مریضى دستور استراحت و خوابیدن داده است، نماز را چه كند؟ امام این آیه را تلاوت نموده و فرمودند: نماز را خوابیده بخواند. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 145)
احكام اسلام، بر اساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن بخاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایى كه از طیّبات نیستند، حرام مىشود.
تحریمهاى الهى، تنها به جهت مسائل طبى و بهداشتى نیست، مثل تحریم گوشت مردار و خون، بلكه گاهى دلیل حرمت، مسائل اعتقادى، فكرى و تربیتى است ؛ نظیر تحریم گوشت حیوانى كه نام غیر خدا بر آن برده شده كه به خاطر شركزدایى است. چنان كه گاهى ما از غذاى شخصى دورى مىكنیم، به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط او، ولى گاهى دورى ما از روى اعراض یا اعتراض و برائت از اوست.
دو نکته لازم به ذکر:
1ـ تكرار و تاكید
تحریم موضوعات چهارگانه فوق در چهار سوره از قرآن ذكر شده است كه دو مورد از آن در مكه (انعام- 145 و نحل 115) و دو مورد آن در مدینه نازل شده است (بقره- 173 كه آیه مورد بحث است و مائده- 3).
چنین به نظر مىرسد كه نخستین بار اوائل بعثت بود كه تحریم این گوشت هاى حرام اعلام شد، و دومین بار اواخر اقامت پیامبر صلی الله و علیه وآله در مكه، و سومین بار در اوائل هجرت در مدینه و بالأخره چهارمین بار در اواخر عمر پیامبر در سوره مائده كه از آخرین سوره قرآن است بیان شده است.
این طرز نزول آیات كه بىسابقه یا كم سابقه است، به خاطر اهمیت این موضوع و خطرات جسمى و روحى فراوان آن است و نیز به خاطر آلودگى زیاد مردم آن روز به آن بوده است.
2ـ استفاده از خون براى تزریق
شاید نیاز به توضیح نداشته باشد كه منظور از تحریم خون در آیه فوق تحریم خوردن آن است، بنابراین استفادههاى معقول دیگر مانند تزریق خون براى نجات جان مجروحان و بیماران و مانند آن هیچ اشكالى ندارد، حتى دلیلى بر تحریم خرید و فروش خون در این موارد در دست نیست، چرا كه استفادهاى است عقلایى و مشروع و مورد نیاز عمومى.
پیامهای آیه:
1ـ اسلام به مسئله غذا و تغذیه، توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است. «1» «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْكُمُ الْمَیْتَةَ»
2ـ تحریمها، تنها به دست خداست نه دیگران. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْكُمُ»
3ـ توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است تا هیچ كار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرك و بتپرستى مبارزه كنیم. «وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ»
4ـ اضطرارى حكم را تغییر مىدهد كه به انسان تحمیل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اضْطُرَّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فَمَنِ اضْطُرَّ»
5ـ اسلام، دین جامعى است كه در هیچ مرحله بنبست ندارد. هر تكلیفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فَمَنِ اضْطُرَّ» ، «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
6ـ قانونگذاران باید شرایط ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند. «فَمَنِ اضْطُرَّ» ، «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»
7ـ از شرایط اضطرارى، سوء استفاده نكنید. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور الثقلین، ج 1
وسائل الشیعه، ج 16
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1